چندروز پیش توتی جون منو به یک بازی دعوت کرد که با عرض پوزش بابت تأخیر در اجابت ، الان می بازی ام ش! (چه فعلی شد!!)

- بزرگترین ترس در زندگیت چیست؟
از دست دادن یا بیماری عزیزانم

- اگر 24 ساعت نامرئی می شدی چیکار می کردی؟

می رفتم خونه قوم شوور ببینم پشت سرم چی میگن پوزخند...نه شوخی میکنم ، اونا که اینقد خوبن که چیزی پشت سرم نمی گن!

- اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفت رو داشته باشه آن آرزو چیست؟

شفای مریض ها

 - از میان اسب پلنگ سگ گربه و عقاب کدامیک را دوست داری؟

اسب....شایدم گربه! نمی دونم

- کارتون مورد علاقه دوران کودکیت؟

بابا لنگ دراز و اون خرس ها بودناااا چی بود اسمشون؟ جکی و جیل؟؟

- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟

همه چی غیر از لازانیا!

- اولین واکنشت موقع عصبانیت؟

بالا رفتن صدا و بغض 

- با مرغ ، دریا ، اورانیوم و خسته یه جمله بساز؟

خسته ، کنار دریا نشسته بودم و همونطور که مرغ میخوردم اورانیوم را غنی سازی میکردم!

- دو بیت شعری که خیلی دوسش داری؟
چرخ ار نگردد گرد دل ، از بیخ و اصلش بر کـــَــنم * گردون اگر دونی کند ، گردون گردان بشکنم...

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن * شرط اول قدم آن است که مجنون باشی...

- اگه بخوای با تونل زمان فقط به یک روز از زندگیت در گذشته حال و آینده سفر کنی آن روز کدام است؟

14اردیبهشت 86 (از گذشته) و در مجموع.........روز آخر زندگیم!

- چه رنگی هستی . چرا؟
گورخری!!!...چون حالات سیاه و سفیدیم کاملآ از هم تفکیک شده ست و قاطی نیست که بگم خاکستری!

- اگه قرار باشه از ایران بری کدوم کشورو برای زندگی انتخاب می کنی؟

قصد خروج از ایران رو برای زندگی ندارم! حالا اگه تفریحی باشه شاید!

- بهترین اس ام اس موجود در اینباکس گوشیت؟
سبد دعایم را برداشتم و آن را به سوی خدا گرفتم، اسمت را داخل آن گذاشتم، سبد پر شد از صبوری ، سلامتی و لبخند خدا...آن را به سویت می فرستم، خانه ات را پر کن این هدیه...

- اگه قرار باشه سه نفر از آشناها رو امشب به مهمونی دعوت کنی اون سه نفر چه کسانی هستند؟

بهار اینا (همسرجان هم که از قبل اینجاس چشمک)

- اگه قرار بود یه کلمه رو از لغت نامه زندگی حذف کنی اون کلمه چی بود؟

بیماری و علی الخصوص ؛ س ر ط ا ن

- کسی رو که بخواهی ملاقات کنی؟

فعلآ دلم هوای وانیا رو کرده!

- اسم دیگه ای برای وبلاگت انتخاب کن؟

فقط گل سرخ گل تقدیم شما

- خودت رو شبیه چه میوه ای می دونی؟

هلو

- سه خصوصیت اخلاقی بدت؟

حساس بودن بیش از حد ، خاطره باز بودن ِ زیاد ، توجه زیادی به اطرافم و تغییراتش!

- کاشکی ...

کاشکی  شرایط جوری می شد که بتونم یه برنامه ریزی بلند مدت واسه خودمون داشته باشیم....

 

طبق قانون باید چند نفر رو به این بازی دعوت کنم :

اکثرآ بازی کردن ظاهرأ.....اما یاسی جون و فرزانه و عقل و جهل....اگر وقت داشتین...

و ممنون از توتی جون که منو دعوتید :)

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

پ.ن 1: شعبان رسید و بعدشم رمضان............چه زود میگذره ایام......البته بهتر!!

پ.ن 2:  مجددآ دوران اشتغال ما به پایان رسید!

پ.ن 3: دلم گرفته....بیخود و بی جهت!


فعلآ همین....
خوشتون باشه
تا بعد


 


نوشته شده در دوشنبه 92/3/20ساعت 1:29 عصر توسط زهره نظرات ( ) |

دوستان بلاگفایی
نمی تونم واسه تون کامنت بذارم.....

چرا آیا؟؟؟؟

***********************************************

پ.ن1: سه ماهه شدیم...
پ.ن2: پست بعدی؛ بازی :)

 

 


نوشته شده در یکشنبه 92/3/19ساعت 2:18 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

در ادامه سلسله پســـــت های وقتـــــــــــــــــــــــــــی... رمـــــــــــــــــــــز همـــــــــــــــــــان است که بود!  


نوشته شده در دوشنبه 92/3/13ساعت 3:38 عصر توسط زهره نظرات ( ) |

امروز...الان و این ساعتی که دارم این پست رو می نویسم یه روز خیلی خاص هست برام...

روزی که ده سال پیش  همینجوری الکی الکی اینو نوشتم:

....و من با این وبلاگ بزرگ شدم....
مدرسه رفتم...
دوست پیدا کردم...
کنکور دادم...
غر زدم...
از شادی هام گفتم...
دانشگاه رفتم و از خاطرات دانشگاه گفتم...
فارغ التحصیل شدم...
و الان که در پایان اولین دهه از وبلاگ نویسی ، ازدواج کردم و از خاطرات دونفری میگم و می نویسم....

دیگه خیلی کم هستن اون دوستایی که از اول ِ وبلاگ نویسی با هم بودیم ولی با خیلی هاشون در ارتباطم و خیلی هاشون رو از نزدیک دیدم.

بدون هیچ اغراقی می تونم بگم اینجا و نوشتن و با دوستان بودن یا خوندن وبلاگهاشون توی هر مرحله از زندگی خییییییییلی چیزها به من یاد داد و داشتن ِ اینجا یه تجربه ی خیلی خوب واسه من بوده و هست...
نمی دونم تا کی ادامه می دم ولی دوست دارم که اینجا رو همیشه داشته باشم.

از همین جا از همه دوستای گلی که این مدت همراهم بودن خیلی خیلی ممنونم، همه شماهایی که با شادی هام شاد شدین ، غرغرهامو تحمل کردین ، توی مشکلات کمک و همفکرم بودین ، توی غم ها و ناراحتی هام باهام بودین و....
همه تونو دوست دارم خییییییییییلی زیاد
و امیدوارم منم دوست خوبی واسه تون بوده باشم...

اینم شمع 10 سالگی گل سرخ و پیییییییییییش به سوی آغاز دومین دهه ی باهم بودنمون...

دلم میخواد بمناسبت این 10 سالگی ، هرکدومتون به میزان ِ سابقه آشناییتون با اینجا ، من و گل سرخ رو در چند جمله توصیف کنید و بگین چی شد که یه سال ، دو سال یا حتی 1 هفته و تا الان من و اینجا رو همراهی کردین؟؟

دوستتون دارم

فعلآ همین
خوشتون باشه
تا بعد...

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 92/3/9ساعت 2:28 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

میخواستم بنویسماااااااااااا

اما به یک باره حس نوشتنم رفت!!!

 

خوشتون باشه
تا بعد

 

 


نوشته شده در دوشنبه 92/3/6ساعت 10:11 عصر توسط زهره نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Design By : Pichak