|
*-*-*-*-*-*
سلام...
حال من خوب است!
..ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند...
حال من خوب است!
اما تو باور نکن!
________
_____
بذار خیال کنم هنوز ترانه هامُ می شنوی
هنوز هوامُ داری و هنوز صدامُ می شنوی
بذار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم
اگه تمومه قصه مو هنوز ترانه سازتم
بذار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم..شبا پر از خواب منی
بذار خیال کنم توُ دلتنگیات،
غروب که می شه یاد من می افتی
تویی که قصهی طلوع عشقُ گفتی و دوسِت دارمُ نگفتی
بذار خیال کنم منم، اون که دلت تنگه براش،
اونی که وقتی تنهایی پر می شی از خاطره هاش
اون که هنوز دوستش داری،اون که هنوز همنفسه
بذار خیال کنم منم، اونی که بودنش بسه...
دوباره فال حافظُ دوباره توی فالمی
بذار خیال کنم،بذار ، اگرچه بی خیالمی...
می خواستم بگم ایندفعه پ.ن ، بی پ.ن...ولی یکی هست که دلم نمیاد نگم...پس: *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* تا بعد...
دارم می نویسم ولی بازم در عین ناباوری..دارم می نویسم چون اگه ننویسم...
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن: فردا تولد دایی فسقلی عزیز هستش..مطمئنآ دیگه اینجا رو نمی خونه ولی من هیچ وقت خوبی هاشو یادم نمی ره..حس می کنم بهش مدیونم..هر چی بود و نبود،لااقل آدم بود.پس تولدت مبارک دایی جون..ممکنه توی این فاصله دختر دایی دار یا پسر دایی دار هم شده باشیم..خواستم بگم همیشه برای موفقیت و سلامتیت دعا می کنم...
گریه م به حسن یا به رضا یا به پیامبر.............یا خاک عزا ریزم از این واقعه بر سر
این شعرُ همیشه خیلی دوست داشتم.
هرچند که فعلآ به حال خودم گریه کنم سنگین تره!
ضمن تسلیت این ایام،
خواستم بگم
فعلآ
تعطیلم!
صبح پنجشنبه از ترس اینکه یهو خوابم نبره 3تا ساعت و موبایلُ گذاشتم بالا سرم!...حدود ساعت 5:15 از گرما بیدار شدم.پنجره رو باز کردم و دیدم صدای اذون میاد منم گفتم حالا که بیدارم نمازمو اول وقت بخونم و بعدش یه کم دیگه بخوابم...اما چه خوابی شد اون خواب!!..دوست جون محترم از 6:10 هی تک زنگ زد..نزدیک 6:30 گوشیُ برداشتم بهش گفتم فائزه بخدا بیدارررررررم!
قرار بود با ماشین برم و بذارمش پارکینگ خونه شون و بعدش باهم بریم...
حدود 7:15 رسیدم هنوز آماده نبود و رفتم یه چایی خوردم تا پوشید و اومد...
توی راه هم که حسابی بساط بخور بخور جور بود!...کیک،ساندیس،کشک،چی توز،تخمه،شکلات و...
رفتنه فیلم روز سومُ گذاشتن.قبلآ ندیده بودم.بد نبود!..به درد پیش از ظهر اربعین می خورد!
12:15 مشهد اردهال بودیم...قرار شد نمازُ اونجا بخونیم و ساعت 13 هم دم اتوبوس باشیم...اول رفتیم سر قبر سهراب.یادمه دفعه اول که رفته بودیم توی آسمونا دنبال قبرش می گشتم زیر پام پیداش کردم!
...و به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید...
بعدشم نماز و زیارت...طبق معمول هم ما آخرین نفرایی بودیم که سوار می شدیم!..وقتی رسیدیم دم اتوبوسها یکی از مسئولا گفت: بریم دیگه 4تا شیطون های سفر هم اومدن!
واسه نهار رفتیم کاشان.."چایخانه سنتی باغ فین"..جای قشنگی بود!مخصوصآ دستشوئی هاش که فوق العاده بهداشتی و تمیز بود!...خیلی خندیدیم یه مشت در هم بود که آخرش نفهمیدیم به چه دردی می خوره!
...وبازهم موقع برگشت ما آخرین نفرات بودیم!...آقای... داشت پول غذاها رو حساب می کرد،گفت بشینین تا با هم بریم...ما هم دم اتوبوس به بقیه گفتیم:20 دقیقه ست معطل آقای... وایسادیم
بعد از ظهر هم فیلم شام عروسیُ دیدیم..این یکیُ دیده بودم!...فقط اونجاش قشنگه که امین حیایی قرص اکس می خوره و با گلزار تصادف می کنه و اونا و اینا!
برای نماز مغرب و عشا هم قم بودیم...حدودآ دو ساعتی حرم بودیم- سه تا جعبه سوهان هم خریدم (واسه خودمون و خواهرم اینا و داداش جان اینا) و بعدشم رفتیم برای شام...
...و بعد هم جمکران...
هم خیلی خسته بودیم و هم به شدت با کمبود چایی روبرو بودیم!...نماز امام زمانُ خوندیم و اومدیم بیرون دیدیم دارن چایی صلواتی می دن! خوردیم و رفتیم یه گشتی توی بازارش زدیم.یه کیف موبایل برای خودم خریدم و یه خرس هم برای تولد فائزه ،که همون وقت بهش دادم...
حدود 12 هم برگشتیم...بقیه خوراکی ها که مونده بودُ خوردیمُ خوابیدیم!
صبح که رسیدیم بچه ها گفتن بیا بریم خوابگاه اما گفتم نه دیگه!..برم خونه یه باره بخوابم!...با فائزه رفتیم دم خونشون که ماشینُ بردارم.مامان و باباش گفتن بیا یه دو ساعتی بخواب و بعد برو..گفتم نه!..اگه بخوابم-یه باره می خوابم تا پس فردا!
اومدم طرف خونه- دیدم حلیم فروشی ها باز کردن-منم گرفتم و رفتم خونه...
خلاصه سفر خوبی بود و خوش گذشت...
به یاد همه بودم و دعا هم کردم..خدا قبول کنه...
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن 1: عکس ها رو لینک کردم توی خود نوشته ها..اونجا ببینین.
پ.ن 2: آهنگ متن سفر- با توجه به اربعین- آهنگ دوسِت دارم از فریدون بود (که الآن روی وبلاگ هستش و می تونین گوش کنین) و شعر : "آهویی دارم خوشگله – فرار کرده ز دستم – دوریش برایم مشکله – کاشکی اونُ می بستم...!
پ.ن 3: امرزو حس ِ دانشگاه رفتن نمی باشد => فیتیله امروز تعطیله!
...خوب...
خوشتون باشه...
تا بعد
بدین وسیله به اطلاع...
اما نه!.............اول قالبمو ببینیییییییین چقدر خوشگل شده..اصلآ دیگه قشنگ تر و با کلاس تر از این نمی شه.
یه عاااااااااااااالمه از احسان عزیز ممنونم..هم بخاطر ارائه پیشنهادات و هم بخاطر زحمتی که برای لوگوی بالای وبلاگ کشید...
خلاصه که دلتون بسووووووووووووووزه
...و حالا اطلاع رسانی:
بدین وسیله به اطلاع می رساند که فردا (فردا چرا؟!..همین امروز) به همراه دانشگاه عازم اردوی قم و جمکران و کاشان خواهیم بود...
دفعه اولیه که می رم قم و جمکران..از قم گذری زیاد رد شدیم ولی برای زیارت تا حالا نرفتم.جمکران هم همینطور.
..و الآن حوشحالم از اینکه روز اربعین قرار ِ اونجا باشم.
می گن هر کدوم از جاهای زیارتیُ که برای اولین بار ببینیم، هر حاجتی بخوایم ، برآورده می شه...از صبح تا حالا دارم فکر می کنم که چیا باید بخوام...اینکه... و اینکه...و....
می خواستم طبق معمول وقتایی که می رم زیارت ، بگم التماس کنید دعاتون کنم..دیدم چه بخوام و چه نخوام همتون توی ذهنم هستین...
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن 1: فرا رسیدن اربعین امام حسین رو تسلیت می گم.
پ.ن 2: باید 5/7 دانشگاه باشیم، ایندفعه اگه خواب بمونم خونم از حلال هم حلال تر می شه (وااااای 3 شد!)
پ.ن 3: ...
پ.ن 4: امیدوارم هم خوش بگذره بهمون و هم دعاهامون قبول بشه...
پ.ن 5: اگه بر نگشتیم، حلالمون کنین.
پس فعلآ
خوشتون باشه...
تا بعد.
در این چند روز اخیر کشفیاتی در زمینه رانندگی داشتم که گفتم بد نیست شما هم بدونین!
1. وقتی ماشین جلویی راهنمای سمت راستشو می زنه ، یعنی می خواد بپیچه سمت چپ!...حالا اینکه طرف دست چپ و راستشو نمی شناسه، مشکل شماست!
2
. از مزایای آینه بغل ماشین (سمت راننده) اینه که وقتی می بینین ماشین جلویی با 40تا سرعت و در نهایت خونسردی در لاین سبقت در حال حرکته و هرچی خودتونو می کُشین که : "خوب برو اونور دیگه!" ، نمی ره ، و چون دارین می رسین به چهارراهی که چراغش قرمز شد ، از سبقت گرفتن منصرف می شین،..می تونین از همون آینه بغل مذکور علت کارشو بفهمین!...و علت چیزی نیست جز اینکه طرف در حال گشت و گذار اندر سوراخه دماغش بوده!!! (گلاب به روتون!)……علت قابل پذیرش است!!
3
. می تونید وقتی فقط 10 دقیقه به شروع کلاس مونده و در ترافیک شدید گیر کردین و حوصله تون سر رفته ، با یک حرکت نظم ردیف ها رو به هم بزنین و بین اونها حرکت کنین .
4. ضبط ماشین خرابه..WALKMAN گوشی روشنه...
من می خونم از تو..تو می خونی از من..چی می شه دلامون بخونه با هم...
همین!
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن 1: خیلی مشخصه زورکی نوشتم، نه؟!...خوب اگه شما هم مثل من...چه عرض کنم؟!!
پ.ن 2: ممنونم بخاطر پاسخ گوییتون به سوال قبلی..و اما معنای هر رنگ:
سفید: آرام و متین ، آبی : شیطان و پرانرژی ، سیاه : شکاک ، قرمز : خلاف ! (قابل توجه اونایی که گفتن من قرمزم)، صورتی : دوست داشتنی ، سبز : بانمک ، ارغوانی : خوشگل ، قهوه ای : باحال ، نارنجی : دیوانه ، خاکستری : زودرنج.
پ.ن 3: چون حسش نیست که دم عیدی مورد پیگرد قانونی قرار بگیرم () خودم با زبون خوش می گم که برداشت این سوال از وبلاگ ندای عزیزم ( وعشق صدای فاصله هاست... ) می بوده باشد!
پ.ن 4: سال 86 مثل برق گذشت..اصلآ باورم نمی شه که بازم رسیدیم به اسفند..اینقدر یهویی آخه؟
یادتونه پارسال همین روزا از این گفتم که 8 اسفند تولد تا....شقایقه؟
...مطمئنآ این سالی که گذشت سال خوبی برات بود...سالی که بالاخره شیرینی فوق الذکر داده شد...و الآن که بانوی مهتاب توی این پست قشنگ گفته که چقدر ماه اسفندُ دوست داره...به بهانه تولد تو ، برای هردوتون آرزوی خوشبختی می کنم.
پ.ن 5: ؟
پ.ن 6: .
فعلآ
خوشتون باشه...
Design By : Pichak |