سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خیلی بد شدم
حالم خوب نیس
مدام اعصابم خورده...
همه ش سرم درد می کنه...

باهمسرجان بد اخلاقم و دست ِ خودم نیست...دق و دلی همه رو سر ِ اون خالی می کنم ، بدون ِ اینکه بهش بگم چِِـــِمه یا چی شده؟!

هی میگه: من کاری کردم؟...بخاطر ِ اون روز ِ که فلان حرفو زدم؟...نمیخوای بیای قم*؟؟...چیزی میخوای؟ و من در جواب همه اینا فقط می گم نه!!
وقتی بعد از یک هفته میگه شب میام دنبالت بریم بیرون و من میخوام شام درست کنم و قبلش جنگ ِ هفت لشگر رو تجربه میکنم...من می مونم با الویه ای که در نهایت بی حوصلگی درست شده و همسرجان که خسته از راه می رسه و می خواد که بریم بیرون...
و ما و شام توی کوه صفه و بعدش اشک های من که بی اختیار و البته از نظر همسر جان "بی دلیل" میاد و آرامشی که در کنار همسرجان حاصل میشه...و میگه اینقد می شینیم اینجا تا تو خوب شی!

نمی دونم...
فقط خودمم از اخمو بودن ِ خودم کلافه م و می دونم که همسرجان هم بیش از همه چیز به روی این موضوع حساسه...اما گاهی حتی به زور هم نمیشه ظاهر رو حفظ کرد...........

*بهرحال ما انشاالله صبح راهی قم خواهیم شد ، جاری جان اونجا زایمان کرده و ما و پدر و مادرشوهر اینا میریم دیدنش...هم فال ِ و هم تماشا...
هرچند سفر کاملآ تفریحی یا کاملآ زیارتی نیست ولی واسه تغییر آب و هوا خوبه...

حتمآ زیارت هم میریم ، می تونین التماس کنین دعاتون کنم!


فعلآ همین
عجالتآ
خوشتون باشه
تا بعد...




نوشته شده در جمعه 92/3/31ساعت 12:39 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

خوشحالیم از آنچه پیش آمد و امیدوارررررررررریم بر آنچه در پیش است...
همین که قرار نیس روند 8سال قبل رو داشته باشیم ، از هر چیزی مهم تره و انشاالله نتیجه ی این تغییرات رو هم خواهیم دید...

و متآسفیم واسه کسانی که همچنان کورکورانه پایبند به.............................استغفرلله!

 

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

پ.ن 1: 24خردادی ِ عزیز...تولدت یادم بود و مباررررررررررک...
پ.ن 2:
عااااااااشق صدای ماهی ها شدم...مدت ها میشنم و بهشون گوش میدم :)

 

فعلآ همین
خوشتون باشه
تا بعد

 




نوشته شده در شنبه 92/3/25ساعت 11:38 عصر توسط زهره نظرات ( ) |

چندروز پیش توتی جون منو به یک بازی دعوت کرد که با عرض پوزش بابت تأخیر در اجابت ، الان می بازی ام ش! (چه فعلی شد!!)

- بزرگترین ترس در زندگیت چیست؟
از دست دادن یا بیماری عزیزانم

- اگر 24 ساعت نامرئی می شدی چیکار می کردی؟

می رفتم خونه قوم شوور ببینم پشت سرم چی میگن پوزخند...نه شوخی میکنم ، اونا که اینقد خوبن که چیزی پشت سرم نمی گن!

- اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5 الی 12 حرفت رو داشته باشه آن آرزو چیست؟

شفای مریض ها

 - از میان اسب پلنگ سگ گربه و عقاب کدامیک را دوست داری؟

اسب....شایدم گربه! نمی دونم

- کارتون مورد علاقه دوران کودکیت؟

بابا لنگ دراز و اون خرس ها بودناااا چی بود اسمشون؟ جکی و جیل؟؟

- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟

همه چی غیر از لازانیا!

- اولین واکنشت موقع عصبانیت؟

بالا رفتن صدا و بغض 

- با مرغ ، دریا ، اورانیوم و خسته یه جمله بساز؟

خسته ، کنار دریا نشسته بودم و همونطور که مرغ میخوردم اورانیوم را غنی سازی میکردم!

- دو بیت شعری که خیلی دوسش داری؟
چرخ ار نگردد گرد دل ، از بیخ و اصلش بر کـــَــنم * گردون اگر دونی کند ، گردون گردان بشکنم...

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن * شرط اول قدم آن است که مجنون باشی...

- اگه بخوای با تونل زمان فقط به یک روز از زندگیت در گذشته حال و آینده سفر کنی آن روز کدام است؟

14اردیبهشت 86 (از گذشته) و در مجموع.........روز آخر زندگیم!

- چه رنگی هستی . چرا؟
گورخری!!!...چون حالات سیاه و سفیدیم کاملآ از هم تفکیک شده ست و قاطی نیست که بگم خاکستری!

- اگه قرار باشه از ایران بری کدوم کشورو برای زندگی انتخاب می کنی؟

قصد خروج از ایران رو برای زندگی ندارم! حالا اگه تفریحی باشه شاید!

- بهترین اس ام اس موجود در اینباکس گوشیت؟
سبد دعایم را برداشتم و آن را به سوی خدا گرفتم، اسمت را داخل آن گذاشتم، سبد پر شد از صبوری ، سلامتی و لبخند خدا...آن را به سویت می فرستم، خانه ات را پر کن این هدیه...

- اگه قرار باشه سه نفر از آشناها رو امشب به مهمونی دعوت کنی اون سه نفر چه کسانی هستند؟

بهار اینا (همسرجان هم که از قبل اینجاس چشمک)

- اگه قرار بود یه کلمه رو از لغت نامه زندگی حذف کنی اون کلمه چی بود؟

بیماری و علی الخصوص ؛ س ر ط ا ن

- کسی رو که بخواهی ملاقات کنی؟

فعلآ دلم هوای وانیا رو کرده!

- اسم دیگه ای برای وبلاگت انتخاب کن؟

فقط گل سرخ گل تقدیم شما

- خودت رو شبیه چه میوه ای می دونی؟

هلو

- سه خصوصیت اخلاقی بدت؟

حساس بودن بیش از حد ، خاطره باز بودن ِ زیاد ، توجه زیادی به اطرافم و تغییراتش!

- کاشکی ...

کاشکی  شرایط جوری می شد که بتونم یه برنامه ریزی بلند مدت واسه خودمون داشته باشیم....

 

طبق قانون باید چند نفر رو به این بازی دعوت کنم :

اکثرآ بازی کردن ظاهرأ.....اما یاسی جون و فرزانه و عقل و جهل....اگر وقت داشتین...

و ممنون از توتی جون که منو دعوتید :)

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

پ.ن 1: شعبان رسید و بعدشم رمضان............چه زود میگذره ایام......البته بهتر!!

پ.ن 2:  مجددآ دوران اشتغال ما به پایان رسید!

پ.ن 3: دلم گرفته....بیخود و بی جهت!


فعلآ همین....
خوشتون باشه
تا بعد


 


نوشته شده در دوشنبه 92/3/20ساعت 1:29 عصر توسط زهره نظرات ( ) |

دوستان بلاگفایی
نمی تونم واسه تون کامنت بذارم.....

چرا آیا؟؟؟؟

***********************************************

پ.ن1: سه ماهه شدیم...
پ.ن2: پست بعدی؛ بازی :)

 

 


نوشته شده در یکشنبه 92/3/19ساعت 2:18 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

در ادامه سلسله پســـــت های وقتـــــــــــــــــــــــــــی... رمـــــــــــــــــــــز همـــــــــــــــــــان است که بود!  


نوشته شده در دوشنبه 92/3/13ساعت 3:38 عصر توسط زهره نظرات ( ) |

   1   2   3   4   5      >

Design By : Pichak