• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فـــــــرزانه 

    گفتم خدا بزرگه شايد تغييري ايجاد شد هي ميگه نه!!!گفتم عزيزم پارسال اين موقع فکرش رو ميکردي که امسال دنبال کاراي عروسيت باشي؟گفتم مهم اينه که ما حالا همديگه رو داريم تو سلامتي خانم به اين گلي داري!هيچي ديگه بچه ام رو آروم و اميدوار کردم گرچه اخر شب گند زدم به همه آرامش و اميدم!!تا سه بيدار موندم و هرچي اصرار کرد بخوابم نخوابيدم دست آخر براش نوشتم آخه ميدوني تنهايي خوابيدن خيلي سختههيچي ديگه رسما طفلک رو مايوس و نااميد کردم بعد باز قسمش ميدادم ناراحت من نباشي هاااا

    حرفاي خوب خوب بزنيم يه کمپيش بيني کرده بوديم انشاالله بي حرف پيش دوم مرداد که تولد امام حسن هست آيينه قرآن ببريم و شروع کنيم که خب نشد ولي مادرشوهرم بساط اسپند رو به راه کرده بوداينم از اولين تيکه اي که وارد خونه مشترکمون شدهرشب مي اومدم مسنجرسر ميزدم نبودي حسابي دلم براي حرف زدناي اونجا تنگ شده اين سه تا شب شوهرم سرکار بود انشاالله از فرداشب مياد چون من تنهام،ديگه نيستم که بيام ببينم هستي يا نهبه هرحال خيلي خوشحال ميشم دوباره يه شب تا سه صبح بشينيم اونجا هي حرف بزنيمموفق باشي عزيزم

    پاسخ

    اي ول به اين دلداري هاااااااااااااا :)))))//اين چند شب من يا نبودم يا همسرجان اينجا بود و واسه همين نبودم...//مبارك باشه ايشالا به سلامتي بقيه كارها هم جور ميشه..راستي واسه عروسي ما رو دعوت نمي كني؟؟...//آره منم دلم لك زده واسه حرفيدن ها مون..زودي بيااااااااااااا و بوووووووووووس
    + فـــــــرزانه 


    ســــــــلام زهره جون خوبي عزيزم؟خيلي خيلي خوشحال شدم کامنتت رو ديدم دل منم حسابي تنگ شده راستش همين امشب داشتم با خودم فکر ميکردم چندوقت شده که کامنتي از زهره نداشتم؟حالا اگه دعا کنيم بترکه بلاگفا که خب خودمونم ميترکيم!!نگيم هم که دلمون اروم نميگيره!!سايت اينقدر دزد؟؟؟والا به خدا چشم نداشته باشه يه کامنت به کاربراش ببينه!بي شخصيت!!

    حق با تويه عزيزم ميدوني و قطعا خودتم اينجوري که آدم دلش ميخواد مثل اکثريت آدما يه زندگي عادي داشته باشه صبح به صبح همسرش بره سرکار و ظهرم خونه باشه من و تو هم دوست داريم شبا شوهرمون کنارمون باشه اما خب با همه سختي هاش باز من راضيم ولي شوهرم نه!طفلي خيلي غصه منو ميخوره ميدونه شبا تنهايي برام خيلي سخته ميدونه ميترسم البته خب برا خودشم دور بودن از خونه و همسر گلش سخته!ولي بيشتر غصه منو داره هرچي بهش ميگم عزيز من داداشم هست مامانت هست تو شهر خودمم غريب که نيستم اخه!ميگه نميتونم .. با پدرشوهرم که درباره تغيير شغل مورت کرديم مخالف بودن راست ميگن خب بيمه داره،حقوقش ثابته،سابقه داره،کارش جنبه دولتي داره شوهرم که ديروز خيلي خيلي ناراحت بود که باباش مخالفت کردن گفتم عزيزم خدا هميشه بهترين ها رو به وقت خودش ميده به بنده هاش

    پاسخ

    سلاملكممممممممممم...قربونت برم خانومي...مرسي//شايد توي اين مدت 4-5تا كامنت گذاشته بودم و اين بلاگفاي خر خوردش..//آره منم گاهي به خودم ميگم اينجوري هم بد نيس..هيجان داره :دي//ولي توي اين دوره تغيير شغل كار راحتي نيست...بايد خيييييييلي مطمئن باشي تا از كار قبلي بياي بيرون...//كلــــــــــأ دور بودن از همسر گلشون كه خيلي سخته ولي بايد بسازن ديگه :دي
    + باران بهار 

    اي بي معرفت همينجوري بي خبر ميايي و مي ري ديگه.... زهره هم زهره هاي قديم

    هيييييييييي

    پاسخ

    اينقد هول هولي بود که به زينت هم با دودلي خبر دادم...


    التماس دعا خواهري جون.

    زهره جان به روزم. بوس.

    پاسخ

    واااااااااااااي جددددددددددددددي؟؟؟...خيره انشاالله :)
    + فـــــــرزانه 


    ســـــلام عزيزم رسيدن بخير .. خوب اقا اميررضا خوشگل بود؟خدا به بابا مامانش ببخشه انشاالله قدمش خير باشه .. خب تو همه زندگي ها گاهي بالا پايين هم هست،چه تو خانواده پدري،چه با همسر چه با ساير فاميل .. مهم اينه که اينا زودگذرن و ميدونيم قلبامون با همه ..

    راستش اصــــــــــــــــــــــــــــــــــلا برخلاف ماه هاي ديگه ذوق ندارم!نگاه که ميکنم هيچي نخريدم اما تقريبا بيشتر پولم همين روز اول برجي خرج شد!!سرويس آشپزخونه نخريدم چون چيز جالبي نداشت البته خداييش منم فقط يه مغازه آشنا رفتم حالا انشاالله خواهرم فردا ميره مشهد قراره با اون يکي خواهرم برن ببينن چيزي گير ميارن برام يا نه ..يه دونه سماور گازي برداشتم که البته بعدش فهميدم سه کاره است،هم سماوره،هم کتري رو گازي ميشه،هم گاز تک شعله!يعني قسمت مخزن آبش از شعله اش جدا ميشه _ البته نه مثل باقي سماورا _ قوريشم که باهاشه .. يه دونه ظرف کوچولو گرفتم برا زعفرون،شيش تومن!!!يه دونه سفره چهار نفره هم سي و شيش تومن!!!!زور نداره خدايي؟بطري برا آب ميخواستم که چيزي نظرم رو جلب نکرد و سبزي خرد کن هم،حالا بعد عکساشم به همرا عکساي سرويساي ظرفام برات ميذارم .. فعلا تا بعد ..

    پاسخ

    سلام فرزانه جان...ممنون//آره فسقلي بود هرچند كه من دختر دوست تر ميدارم ولي اينم فنچ بود....//خب شايد الان يه كم هول و استرس چاشني ذوقت شده واسه همين ذوقت كمرنگ شده...من گفتم سماور نميگيرم همون كتري و چاي ساز بسه اما حالا اين كه ميگي جالب بوده كه خودشم كتري ميشه.......//مگه دنبال چه سرويسي هستي؟ از منو كه ديدي..غير از اينا؟؟؟// اوووو ووووه سفره 36تومن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه چي بووووووووووود؟ من انگار يه مشت سفره دارم...نميدونم ديگه ميخوام يا نه...بطري آب هم منم چندجا ديدم دوست نداشتم..بايد يهو چشممو بگيره//////منتظر عكسا هستييييييييييييييييييم...قربانت
    + زينت سادات جعفري 
    فکرکه زياد ميکنيم ولي نتيجه ش همينه که وقتي دل و تن به چيزي دادي ... چيزي که هرچندکم اما داريش و بهش دلخوشي و ازش انرژي داري پس همين مدلي راهو ادامه بده ... با صبر بيشتر... درحال حاضر جز اين هيچ کاري نميشه کرد... هرچيز ديگه اي عبور از خط قرمزيه که خودت دور خودت کشيدي!
    پاسخ

    اوهوووووووم............................
    + قو 


    سلام زهره..اي بابا..شما چرا بعد ازدواج اينجوري ميشيد..بيچاره شوهراتون چي ميکشه ازدسستون. اون از فرزانه اين تو ...دهه..

    برگشتي؟؟رفتي زيارت؟؟منم حتما زيارت ميکرديااااااا..خيلي دلتنگ حرم خانوم هستم..خيلي زهره..کاش همين روزا قسمت بشه برم..

    پاسخ

    سلام مريم جان...اين بار ربطي به ازدواج نداشت...پيش مياد بالاخره.....//آره ظهر برگشتيم :)///ايشالا قسمتت بشه و ما رو هم دعا كن :)
    ما که اخم نديديم الکي تهمت ميزني(چشمک)

    انگار رسم دنياي ما اين رنج هاست ... اما ميگذره نه؟ حالا که ميدوني چي ميگم(چشمک)
    پاسخ

    خب ديگه شما رو ديديم اخممون يادمون رفت.......//آره اما بايد فكري كرد....
    + توتي 

    سلام

    حال روحي منم اين روزا اصلا خوب نيس

    نميدونم زهره جون وقتي رسيدي قم اين پيام منو خوندي يا نه ولي خيلي برام دعا کن خواهش مي کنم ...

    پاسخ

    سلام عزيزم...چي شده خانومي؟...به يادت بودم ..درست ميشه ايشالا
    + فـــــــــرزانه 

    ســــــــــلام عزيزم خوبي؟

    خب نياز به تکرار اين نيست که کاملا درکت ميکنم!فکر ميکنم اکثر ما خانوما همچين دوره هايي رو تجربه ميکنيم،افسردگي هاي بي دليل،اشکاي بي دليل،اعصاب خردي هاي بي دليل .. کاملا هم طبيعي اما ناراحت کننده است!هم باعث اذيت خودمونه هم ديگران به خصوص عزيزامون .. ولي خب اينم فقط چند روزه،ميگذره و دوباره روز از نو روزي از نو .. راستش هنوز خودم راه حلي براش پيدا نکردم که بخوام توصيه اي به تو بکنم اما خب خدا رو شکر نسبت به قبل خيلي بهتر شدم خيلي .. عشق قطعا ميتونه معجزه کنه فقط بايد صبور بود ..

    سفر بي خطر خوش بگذره قدم نو رسيده هم مبارک باشه بيا بگو پسره يا دختر اسمش چيه .. من تو اين زمينه ها خيلـــــــــــــــــــــي فضولم _ نه که تو زمينه هاي ديگه نيستم!! _ حالا يعني اگه التماست نکنيم دعامون نميکني؟!واااااااااااااااااااا چه خسيس!

    حالا بذار ليست بدم:برا ما دعا کن اول که براي سلامتي شوهرمبعدم خوشبختي،بعد اينکه اين دو ماه و دو هفته باقي مونده،انشاالله به خير و خوشي بگذره و نهايتا اينکه يه پول خيلي خيلي قلمبه گيرمون بياد!همينا ديگه فعلا!!دستتم درد نکنه

    منم انشاالله فردا ميرم سرويس آشپزخونه،سماور و يه مقدار خرده ريز ديگه برا آشپزخونه رو برميدارم .. سرويس خوابم رو هم هنوز نياورده نميدونم کم کم بايد نگران بشم آيا؟

    خب سفر خوش بگذره زود برگردي دلمون خيلي برات تنگ ميشه

    ني ني رو هم ببوس ..

    پاسخ

    سلام خانومي...قربانت مرسي...//قابل درك هست اما اين بار دليلش چيز ديگه اي بود.............//مرسي عزيزم..ني ني پسر هست و اسمش هم اميررضا...//خب كامنتتو كه الان ديدم اما به يادت بودم و دعا كردم اگه خدا قبول كنه.......//بيا خبرشو بده چيا خريدي...