|
...وقتی مهدی همه ی دستمالهای یک جعبه را بیرون می کشد...
...وقتی مامانش پیرامون همین موضوع او را دعوا می کند....
...و آنهنگام که مهدی بغض می کند!
...وقتی خاله زهره از فرصت (سوء) استفاده می کند...
...و مراحل گریه ی جیگر خاله به ترتیبی که می بینید ثبت شد...
گردش در جهت عقربه های ساعت (اگه وسطی 12 باشه!)
پ.ن:عکس العمل خودش نسبت به عکس فوق العاده جالب بود..می گفت:
مامان من ده!
(به فتح د)
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
صحبتهایی بود پیرامون این یاداشت پشت صحنه ، که البته اینبار پشت صحنه خود رضا بود تا من!..اما فعلآ باشه واسه بعد...
پس
لحظاتتون بهترین...
تا بعد...
بعد نوشت:
امسال هم احسان ، آیینه شکسته قبل و مستانه ی حال ، واسه تولدش یاور ناپلئونی رو استاد کرد(...این اصطلاح توی کدوم سربال بود؟ )...ممنون و نوش جان اونایی که خوردن
Design By : Pichak |