|
تقریبآ دوسال پیش آلبومی به اسم "وداع" با صدای استاد حسام الدین سراج و اشعاری از "دیوان گنجینه اسرار از عمان سامانی" منتشر شد.شعرها واقعآ قشنگه و وقایع این ایامُ به رساترین شکل بیان کرده. خیلی این آلبومُ دوست دارم.یادمه سال اولی که اومده بود با این شعرها و آهنگها ایام محرمُ گذروندم...
عمان در آغاز دیوان اینطور از خودش می گه:
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن
اینکه گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست...
این منم یارب این چنین دستان سرا
یا دگر کس می کند تلقین مرا...
یا لحظه ای که حضرت علی اکبر برای رفتن به میدان از امام حسین اجازه می خوان اینطور میگه:
تا که اکبر با رخ افروخته
خرمن آزادگان را سوخته
آمدُ افتاد از ره با شتاب
همچو طفل اشک بر دامان باب
که ای پدرجان همرهان بستند بار
مانده بار افتاده اندر رهگذار
دیر شد هنگام رفتن ای پدر
رخصتی گر هست ، باری زودتر
عمان پاسخ امامُ اینطور عنوان می کنه:
بیش از این بابا دلم را خون مکن
زاده لیلا مرا مجنون مکن
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست
چون تورا او خواهد از من رونما
رونما شو جانب او ، رونما...
این قسمتشو اینجا می تونین گوش بدین.به جان خودم گوش نکنین از دستتون رفته!...حالا از من گفتن، از شما هم نشنیدن!
...و یا هنگام وداع امام با حضرت زینب اینچنین توصیف می کنه:
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
هست بر من ناگوار و ناپسند
از تو زینب گر صدا گردد بلند
هرچه باشد تو علی را دختری
ماده شیر را کی کم از شیر نری؟!
گوش عشق آری زبان خواهد ز عشق
فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق
...بقیه شو خودتون گوش کنید...
گفتگو کردند با هم متصل
این به آن و آن به این از راه دل
دیگر اینجا گفتگو را راه نیست
پرده افکندند و کس آگاه نیست...
و در آخر...
زمین بر باغبان خون گریه می کرد
زمان هم بی امان خون گریه می کرد
چو دیدم اسب او بی صاحب آمد،
تمام آسمان خون گریه می کرد...
پ.ن1: نمی دونم گوش کردین اون قسمتهایی که اینجا گذاشتمُ یا نه فقط می دونم این آلبوم اینقدر قشنگ و ملموس اون روزها رو به تصویر کشیده که خیلی بهتر از اون مداح هایی که ... (چی بگم والا؟!)
پ.ن2: التماس دعا
Design By : Pichak |