|
روز جمعه رفتیم دیار پدر ِ پدری ِ همسرجان که بسی خوش آب و هوا بود و قشنگ و سرسبز...
کوچه باغ هایی که از کنارش جوی آب رد میشد و همه صدای آب میومد..درست همونجوری که من عاشقشم :)
اینم یه سری از عکس ها
دو توصیه:
1. برای باز شدن عکسها شکیبا باشید :دی
2. از مرورگر فایرفاکس استفاده کنید...
اگرم نخواستین ، نباشید و استفاده هم نکین :پی
* من در باغ همسرجان اینا
* همسرجان در حال لذت بردن از طبیعت :دی
(اینجا تازه نصف راه رو رفتیم.واسه اینکه دستتون بیاد ارتقاعمون چقدره اون نقطه مشکی وسط عکس برادرشوهرجان هست که داره میاد به ما برسه)
* من و همسرجان در چندقدمی فتح قله
* طبیعت زیبا از فراز قله
* اینم کوهی که فتح کردیم
* آب و آبشارهایی که از باغ ها به کوچه ها میریخت...
واقعآ طبیعت بکر و قشنگی بود و خیلی خوش گذشت...
قبل از رفتن به همسرجان پیشنهاد دادم که واسه برادرشوهر کیک بخریم و بریم اونجا واسه ش تولد بگیریم.
پیشنهاد پذیرفته شد و پنجشنبه رفتم واسه ش کیک و شمع و بادکنک و اینا گرفتم...
اونجا هم آخر شب بعد از شام به صورت نیمه غافلگیرانه برای براش تولد گرفتم...آخه موقعی که داشتیم بادکنکها رو باد میکردیم ، خواب بود و اتفاقآ یکی از بادکنک ها ترکید ، و اونم از خواب پرید :)) اینه که از غافلگیریه کامل در اومد :))
خلاصه اینم از سفر یک روزه ی ما...
فعلآ همین
خوشتون باشه
تا بعد...
** هوووووووورررررررررررررررااااااااااااا نوشت: با تلاشهای شبانه روزی برادرشوهر جان...عکسها به آغوش لپی بازگشششششششششششششت
Design By : Pichak |