از حرفای بی منطق و بی پایه و حرفایی که روی هوا زده میشه بدم میاد...خیلی عصبیم میکنه و نمی تونم عکس العمل نشون ندم...

* زنگ میزنه که فلان جا استخدام داره و تا فردا هم بیشتر وقت نداره..زودی سر بزن اگرم کاری داشتی بگو...
میرم سایت فلان جا...اولآ که تاریخش تا دوشنبه دیگه س نه فردا...بعدشم 25تومن ناقابل هزینه ثیت نامش، با اینکه میدونم آدم با این آزمونها به جایی نمیرسه اما جهنم 25تومنم میدیم..
جدول افراد مورد نیاز..............استان ما ، شهر ما فقط 1 نفر مرد می خواد و شهرستان های دیگه (حداقل با 3ساعت فاصله) مجموعآ 5تا زن...که تازه گزینش هم "بومی شهرستان" هست.یعنی توی اون شهرستان ها احتمال قبولی من 100% زیر صفر!
زنگ میزنم که آره! اینجوریه...اینجا اصلآ زن نمی خواد و جاهای دیگه هم اینجوری....میگه نه حالا تو بنویس!!!
میگم آخه چه کاریه؟؟!!!!
بازم اصرار که نه بنویس!!!
و وقتی میگم نه نمی نویسم، ناراحت میشه و میگه باشه پس خدافظ!!!

آخه بابا این استخدام های اینجوری حتی اگر اینجا هم میخواست احتمالش یه چیزی حدود صفر بود..اونوقت با این اوصاف من چرا باید ثبت نام کنم؟؟؟؟
تازه یه حالت ممکن بود که اگر من پارتی داشتم شااااااااااااااااااااااید تازه بازم شااااااااااااااااااااااااااید ، شرکت من توی این آزمون می تونست به درد یه مقطعی بخوره..که اونم الحمدلله نداریم!!!


* هفته پیش دوشنبه شب مشخص شده دفتر بیمه شون مشکل داره...
سه شنبه صبح رفتم و مشکلی که داروخونه گفته بوده رو حل کردم و اومدم...
چهارشنبه که باز رفتن داروخونه یه بهانه بنی اسرائیلی آورده که باز باید بریم بیمه (اینا هم شب مشخص شده)
پنجشنبه اداره بیمه تعطیله...
جمعه من بیرون شهر بودم و پیش از ظهر شنبه رسیدم...
و امروز که یکشنبه س
حالا منو صدا کردن که بیا... (یعنی از اتاقم برم پایین)
میگن دنبال بیمه نرفتیااااااااااااااااااااااا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حالا روم نمیشه به فلانی بگم که بعد از یک هفته هنوز این درست نشده!!!!!!
یعنی آب که میریزن توی روغن رو دیدین چه جوریه؟؟؟
من همونجور بودم!!...میگم آخه یک هفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یک هفته شده این درست نشده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یک هفته س یا پنجشنبه جمعه ای که اون اداره ی خر تعطیل بوده و دیروزی که من نبودم و امروز؟؟؟؟؟؟؟

خب تقصیر منه که نمیتونم حرفای اینجوری رو بپذیرم؟؟؟
از حرف بی حساب کتاب ِ اینجوری متنفرم؟؟؟
من باید وفتی اون آگهی استخدامو بالا پایین کردم و دیدم هیچیش به من نمیخوره بازم بگم باشه ثبت نام میکنم؟؟؟؟
یا وقتی از دوشنبه پیش تا الآن اینجوریا شده ، حرصم نگیره از اینکه اینجوری میگن یک هفته س کارشون انجام نشده که تازه روشون نشه به فلانی بگن؟؟؟

من عصبانی ام
من خیلی عصبانی ام
و هی هم زمینه ش جور میشه
از جمعه که برادر شوهر جان زدن ویندوز لپی رو خراب کردن و علیرغم اطمینانی که بهم دادن مشکلی واسه اطلاعات موجود و عکسها پیش نمیاد ، دیروز اس دادن که همه اطلاعات پریده...
و یه سری عکسا رو فقط اونجا داشتمشون...
من اونقدر اعصابم خورده که حتی دیشبم که همسرجان خسته و کوفته از سر کار اومد و اومد دم خونه تا عینک آفتابی و سوئیشرت منو که جا مونده بود بهم بده ، از ظاهرم عصبانیت و ناراحتی میبارید و وقتی پرسید چرا اخمات توو همه...؟ گفتم یعنی نمیدونی؟؟؟
خودش فهمید اونقدر اوضاع چپ هست که نباید دور و ورم بپـــلکه و رفت!
می دونم نه تقصیر برادر شوهر بود و نه تقصیر همسرجان!!...اما من یه چیزایی واسه م مهمه!!!!!!!!! مخصوصآ عکسایی که دیگه تکرار نمیشه موقعیتش و همه ش هم با دوربین من بوده و همه ش هم پیش من بوده............

خلاصه که من عصبانیم
و بهترین راهشو خالی کردن در اینجا دیدم!

فعلآ همین
شاید وقتی آروم شدم بیام از سفر جمعه بگم و عکساشو بذارم...شایدم نیام.

خوشتون باشه
تا بعد



نوشته شده در یکشنبه 92/2/8ساعت 12:38 عصر توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak