سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نه خدائیش دیدین چقدر بد شد؟؟؟
خیییییییییلی زشت شد!!
سابقه نداشت اصلآ...
من؟!؟...یادم بره؟؟!...مگه میشه؟!

الآن داشتم تلوزیون می دیدم و به دوستان تک می زدم(!) یهو مثه این برق گرفته ها پریدم بالا به مامان میگم دیروز نهم بوووووووووود؟؟؟ میگن آره خب!
گفتم خب یادم رفت کهههههههههههههههه...

هشت سال شده!
الکی نیستاااا...

بعضیا هشت سال ِ هستن ، بعضیا هشت سال ِ نیستن..(چه جمله قصاری شد!!!)
بعضیا اومدن و رفتن ، بعضیا اومدن و موندگار شدن و شدن پایه ثابت اینجا...بعضیا هم اومدن و رفتن و دوباره اومدن...


بهرحال
همینقدر بگم که خییییییییییییییییییییییییییلی خوشحالم که گل سرخ رو دارم و امیدوارم بتونم همه ی چیزای خوبی که توی این مدت بدست آوردم رو حفظ کنم و از بدی هاش هم درس بگیرم و فراموشش کنم!

گل سرخم!
خودت و همه ی اونچه که بواسطه ی بودن با تو بدست آوردم رو دوست دارم...
تولدت مباررررررررررررررررررررررک

تولد وبلاکم مبارک

خب!
از اونجایی که اصولآ بدون هدیه نمیشه ، منم از شما هدیه میخوام!
می خوام که به عنوان کادو یکی از این موارد یا چندتاشو هرکدوم که یادتونه رو بگین:

* اولین یادداشتی که اینجا خوندین؟
* تآثیرگذار ترین یادداشتی که خوندین؟
* یادداشتی که خوندین و خیلی خندیدین؟
* یادداشتی که معرف این وبلاگ براتون؟
* سایر موارد؟ :دی

هرچی از اون یادداشت یادتونه بگین..من خودم پیداش می کنم.
یادتون نره هاااااااااا

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

پ.ن 1 : آقای خ (از مسئولان دانشگاه) میگه خوشم میاد توو کار غیرعادی کردن استادی! (اشاره به پست قبل)
پ.ن 2 : من خر نیستم، فقط نمی خوام به روت بیارم!
پ.ن 3 : یادتون نره یکی از یادداشتایی که گفتم رو بگینااااا

پ.ن تولدی: 8 خرداد هم مصادف بود با تولد جناب بابک خان (شوهر بهار) که هرچند بهم کیک ندادن اما از همینجا بهشون تبریک میگم و امیدوارم سالیان سال سالم و سلامت باشن و در کنار بهار همدیگه رو حرص بدن :دی


همین فعلآ
خوشتون باشه
تا بعد

* بعد نوشت:
داشتم دور می زدم ، رسیدم به اون وبلاگ و اولین یادداشتم...یادش بخیر

اولین یادداشت...

سلام بر همه
من امروز اولین یادداشت خودم را مینویسم و اعتراف هم میکنم زیاد به این کار آشنا نیستم.
نمیدونم از چی ودر چه مورد بنویسم ...
شاید بهتر باشه خودم را بیشتر معرفی کنم :
من زهره.16 ساله و پرسپولیسیم.
بهرحال چون دیگه نمیدونم چی باید بنویسم در همینجا اولین نوشته ام را تمام میکنم ...

دوستون دارم...خداحافظ

نویسنده : zohreh ; ساعت 6:12 ‎ب.ظ روز جمعه 9 خرداد ،1382

* خوانندگان خاموش هم اگه دلشون خواست روشن بشن!

 


نوشته شده در سه شنبه 90/3/10ساعت 6:56 عصر توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak