|
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
فعلآ
خوشتون باشه
تا بعد...
یلداتون هم مبارک راسنی!
نوشته شده در چهارشنبه 89/10/1ساعت
2:7 صبح توسط زهره نظرات ( ) |
Design By : Pichak |