سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آقا جون

مــــــــــــــــــــــن حوصله ام سر رفته!

به کی بگم؟!

***********************

اون عیدی رو هم خوردم یه آب هم به روش...!

آهان داشتم می گفتم...

یک عدد زهره گم شده...زهره ای که 3-4 سال پیش تو اون وبلاگ و این وبلاگ می نوشت..آرشیو رو که خوندم تعجب کردم که یعنی اون من بوده و یا من اون بودم؟!...نمی دونم...

  امروز هم شد 2 شهریور و اگه برسیم به اون جمله معروف که "تابستان خود را چگونه گذراندید؟" من نمی دونم چی جواب بدم؟!...جالبه که تو کلاس زبان همه منو به یک دختر شر و شور و الکی خوش و بدون هیچ گونه پکری می شناسن...البته من با قسمت الکی خوشش موافقم چون اگه هم خوشی تو کار باشه همون از نوع الکیشه!!!

شاید من توقع ام از زندگی زیاد شده و شاید مشکل اساسی اینه که خودمم نمی دونم چی از زندگی می خوام؟!...فقط می دونم این مسئله "ندونستن" هم خودش مسئله ایست بس بزرگ!! (حالا باز خوبه اینو میدونم!!!)

اینم وضعه وبلاگمه!!(چشه؟...به این خوبی دلتم بخواد!!)...شاید تا هنگامی که چیز قابل توجهی تو این روزمرگی به وجود نیاد ، اینجا هم نیام دیگه!

خوب...

تابعد...

خوش باشید.

 


نوشته شده در پنج شنبه 85/6/2ساعت 8:32 عصر توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak