سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سال 86 هم تموم شد!...تا دو هفته پیش فکر می کردم امسال بهترین سالی بود که تا الآن داشتم..ولی نمی دونم چرا خرابش کردی؟!
خاطراتی که داشتم رو توی ذهنم ورق زدم..یه جورایی نوشخوار خاطرات!!!..یک سریشُ فکر می کردم واسه همیشه قرارِ جاودانه شه و بشه قشنگترین خاطراتم! ..ولی نمی دونم چرا خرابش کردی؟!..پس یه مرور دیگه و حذف بعضی از اونها برای همیشه...

> لحظه تحویل سال 1386..تازه هفت سینُ چیدم ، می شنیم پای تلویزیون...دعای تحویل سال با صدای دلنشین اخشابی..حس خوبی داشتم!..از خدا خواستم این حس در سراسر سال همراهم باشه...بود؟!

> وبعد...ترم 1تمام شد...دانشگاهُ می گم!...خدا رو شکر همه چیز خوبه،رشته م عالیه و بازهم شکر که در آخرین لحظه از رفتن به رشته پرستاری منصرف شدم...

> ...تابستون...تولدم مبارک شد!..همراه با...

> شروع ترم 2...همه چیز خوبه...

> سفر مشهد...عالی بود!(آخرشم نشد عکسایی که گرفته بودمُ بذارم ببینین...)

> فوت دایی جون..یهویی...

> ..نهار ظهر عاشورا...وای چه روزی بود اون روز...(این یکی از اون خاطرات تا ابد موندگار ِ)

> و دیگر لحظاتی که اغلب خوب و به یادماندنی بودند...

برام مهم نیست که الآن شماها از اکثر حرفایی که زدم چیزی نفهمیدین (به این می گن طرح تکریم ارباب رجوع!!!)

بهرحال امسال هم با همه خوبی هاش و بدی هاش به پایان رسید...

آمد بهار و پیرهن بیشه نو شود
نوتر بر آید گل از ریشه نو شود
زیباست روی کاکل سبزت قبای نو
زیباتر آنکه در سرت اندیشه نو شود

امیدوارم سال 87 سالی پر از خیر و برکت و خبر های خوب باشه و دیگه کسی خرابش نکنه!

خدایا..با توام..حواست بهم هست؟..صدامُ می شنوی..خدایا..یا محول الحول و االاحوال..لطفآ:

یا مقلب القلوب و الابصار/یا مدبر اللیل و النهار/یا محول الحول و الاحوال...

 

سال نوی همگی مبارک...

فعلآ
خوشتون باشه...
تا بعد


نوشته شده در پنج شنبه 87/1/1ساعت 5:7 صبح توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak