|
بذار خیال کنم هنوز ترانه هامُ می شنوی
هنوز هوامُ داری و هنوز صدامُ می شنوی
بذار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم
اگه تمومه قصه مو هنوز ترانه سازتم
بذار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم..شبا پر از خواب منی
بذار خیال کنم توُ دلتنگیات،
غروب که می شه یاد من می افتی
تویی که قصهی طلوع عشقُ گفتی و دوسِت دارمُ نگفتی
بذار خیال کنم منم، اون که دلت تنگه براش،
اونی که وقتی تنهایی پر می شی از خاطره هاش
اون که هنوز دوستش داری،اون که هنوز همنفسه
بذار خیال کنم منم، اونی که بودنش بسه...
دوباره فال حافظُ دوباره توی فالمی
بذار خیال کنم،بذار ، اگرچه بی خیالمی...
می خواستم بگم ایندفعه پ.ن ، بی پ.ن...ولی یکی هست که دلم نمیاد نگم...پس: *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* تا بعد...
دارم می نویسم ولی بازم در عین ناباوری..دارم می نویسم چون اگه ننویسم...
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن: فردا تولد دایی فسقلی عزیز هستش..مطمئنآ دیگه اینجا رو نمی خونه ولی من هیچ وقت خوبی هاشو یادم نمی ره..حس می کنم بهش مدیونم..هر چی بود و نبود،لااقل آدم بود.پس تولدت مبارک دایی جون..ممکنه توی این فاصله دختر دایی دار یا پسر دایی دار هم شده باشیم..خواستم بگم همیشه برای موفقیت و سلامتیت دعا می کنم...
گریه م به حسن یا به رضا یا به پیامبر.............یا خاک عزا ریزم از این واقعه بر سر
این شعرُ همیشه خیلی دوست داشتم.
هرچند که فعلآ به حال خودم گریه کنم سنگین تره!
ضمن تسلیت این ایام،
خواستم بگم
فعلآ
تعطیلم!
Design By : Pichak |