سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جمعه ی بدی بود...

بدگذشت...یه کمش تقصیر من بود...اما بیشترش نبود!

قرار بود "بیخودی" گیر ندم...اما "باخودی" که نمیشه گیر ندم!!!

اصلآ چرا وقتی دقیقآ همون شب یه چیزی رو میخوام ، فرداش دقیقآ برعکسش میشه؟؟؟

خدایا تو که من و روحیاتمو میشناختی...پس حالا که انداختیم توی این مسیر خودت کمکم کن ... کمکم کن که هی پام نلرزه و این مسیر رو تا تهش - هرجاهست- برم......

 

هیچی اصش
خوشتون باشه
تابعد...

 


نوشته شده در جمعه 92/2/27ساعت 11:28 عصر توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak