سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز رو خیلی قشنگ به خودم مرخصی دادم و نرفتم بنیاد!
و دیشب طی ارسال مسیجی به صاحب کارم(!!!!) گفتم که من نمیام فردا...
دلایل مختلفی داشت که داشت............

حالا اینا هیچی

عصبانیم در حد فینال جام جهانی!!!
نمی دونم چرا فعلآ نحسی افتاده در سلسله عملیات سایب.ری من؟!!!
تا دوهفته پیش جون به لب میشدم تا اف بی باز شه...بعدش که اون حل شد،
جمعه یهو سرحساب شدم که ترافیک سه ماه م تموم شده...به داداش گفتم 1گیگ بخر و خرید. از اینطرف هم شماره اینترنت adsl مخابرات رو گرفتم که ببینم چه جوریاس...تا یه مرحله ش پیش رفتم اما آخرش گفت متآسفانه الآن امکانپذیر نیست و اینا...
بعدش از شنبه هرکاری کردم دیگه کانکت نشد که نشد!!!
با پشتیبان همون شرکت قبلی تماس گرفتم اولش چرت و پرت گفت و بعدش یهو گفت با 2030 تماس داشتی؟؟؟ گفتم آره اما اوکی نشد!
گفت اینا دیگه کاری به اوکی شدنش ندارن و به محض تماس پورت تو رو از شرکت قبلی جمع میکنن!!!!! گفتم به اونا چه خب؟!!!
هیچی خلاصه پیگیر مخابرات شدیم و امروز ظهر اینترنتمون وصل شد...
و اما اصل دلیل عصبانیتم...........
هرچی پسورد IDم رو توی مسنجر گوشیم میزدم error میداد و میگفت اشتباهه!...منم توی مسنجر کامی save شده داشتم و هرچی هم فکر کردم که چی بود این پسورد یادم نمیومد...
نمی دونم چی شد این وسط که ناغافل خر شدم و تیک save مسنجر رو برداشتم و پسورد رفت که رفت!!!!!!!!
حالا از عصر تاحالا هر آنچه که به ذهنم می رسید که ممکنه زده باشم واسه پسورد زدم و نیست که نیست...ببین حالا یه بارم که حرفی از "گل" بودنم توی پسورد ها نزدم ، اینجوری شد×
بعدشم هیچ کدوم از اون گزینه هایی که برای فراموش شدن پسورد هست به کارم نمیاد!
من IDمو میخواممممممممممممممممممم :(((

تازه گفتم که حالا اون رفت ، یکی دیگه درست کنم و به اونایی که میخوام بگم ایمیل هاشونو بذارن ، اما هرکاری میکنم که بسازم نمیشه...واسه پسورد هرچی رو می زنم قبول نمیکنه نمی دونم چرا؟!!
خلاصه حسابی روی اعصابم رژه رفته شده اسااااااااااااااااسی...


شنبه که بنیاد بودم خانم آموزش عالی (اینی که من بیشتر باهاش طرف هستم) داشت یه صفحه word که شامل 3تا عکس بود درست می کرد و هی از من نظر میخواست...من ساده هم فکر کردم همون یه صفحه ست و بهش گفتم بذار توی فایل اشتراک تا من روی سیستم خودم سه سوت با فتوشاپ درست کنم...
و قطعآ به همین مناسبت بود که گفتند : لعنت به دهانی که بی موقع باز شود!!!!!!!
نشون به اون نشون اونی که من فکر کردم یه صفحه س شد حدود 20 صفحه و فلش رو بیار بریز روش و ببر خونه درست کن و من 3شب تا ساعت 4صبح پای کامپیوتر بودم و.....................
حالا همه اینا یه طرف ، این ایراد های بنی اسرائیلی هم یه طرف!!! 3بار کار نهایی شد و قرار شد بره واسه پیرینت و هر بار باز یه سازی زد که اینا اگه همه ش اینجوری باشه بهتره و اونجوری باشه بهتره و این حرفا!!! که بدینوسیله من 3شب کامل گذاشتم روی این کار و باز هم نظرات بیخودی روش داده میشه!! و در نتیجه امشبم علاف این کار هستم و بدیش هم اینجاس که بعد از اینکه دیگه فکر کردم تموم شده دیگه فایلهای .psd رو نگه نداشتم وبرای بعضیاش باید از اول شروع کنم !!
یعنی هرچی می بینه داره قشنگتر میشه ، جو گیر میشه که پس حالا اینجاشم اینجوری کن! یکی نیست بهش بگه بابا داشتی با  word می زدیا حالا چرا اینقدر بی جنبه بازی در میاری؟!!!!!
والللللللللللا

قاصدکمممممممممممم :((((

اصش همین دیگه

با دلیل و بی دلیل اعصابم خورده
الآن اگه کسی دم دستم باشه قطعآ می زنمش!!!


خوشتونم باشه دیگه
همه ش که من نباید بگم که
تا بعد...



نوشته شده در سه شنبه 91/2/5ساعت 12:20 صبح توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak