سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنوز شوکه م از شنیدن این خبر...
نمی دونم چی باید بگم...
خواهر مجید
همون مجید ِ دوماد چند پست قبل
چندوقتی بود به دلیل بیماری بیمارستان بستری بود...
تقریبآ هم سن و سال بودیم...
و حالا...
در حالیکه همگی برای بهبودیش دست به دعا بودیم و در شرایطی که کم و بیش رو به بهبودی بود خبر رسید که...
آره...

راضیه برای همیشه رفت...

تسلیت میگم مجید...خدا به همتتون صبر بده...
روحش شاد

به همه دوستای مشترکمون هم تسلیت میگم

اصلآ نمی فهمم چی دارم می گم.هنوزم باورم نشده

 سنگینیه این مسئله برای من چندین برابره....................

:((

 *بعد نوشت (آهنگ روی وبلاگ) :

 بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی در بند را...
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را...

بگذار سر به سینه ی تا بگویمت
اندوه چیست؟
عشق کدامست؟
غم کجاست...؟

 


نوشته شده در جمعه 89/10/10ساعت 1:4 صبح توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak