سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چندوقتی  بود که بازی های وبلاگی رو میدیدم و می خوندم و دلم می خواست منم بازی کنم اما خب چون اکثرآ در اون جمع ناشناس بودم هیییییییشکی منُ دوست نداشت و دعوتم نمی کرد!
منم که اصولآ بی دعوت جایی نمی رم :دی
الآن که ویلاگ یاسی جون (حصارسکوت) بودم دیدم صندلی داغ برپاست و وقتی دیدم منم دعوتم بسی ذوقیدم!!
البته حالا که فکر میکنم می بینم شاید جواب خاصی هم واسه سوال ها نداشته باشم..اما حالا می ریم جلو ببینیم چی می شه...

* بدترین اتفاق زندگیم: شنیدن خبری که...

* خوب ترین اتفاق زندگیم: شاید تا الان خوبترینی نداشتم ولی روزی که در عین ناباوری برای چند لحظه دیدمش تا الآن بهترین خاطره ست...

بدترین تصمیم: نمی گم همه تصمیم هام درست بوده اما بدترینی هم نداشته انگار!

* بزرگترین پشیمونی: اینکه اونموقعی که باید ، دست از غد گیری بر نداشتم...

بهترین تصمیم: تصمیم به تحصیل در این رشته از بین 4-5رشته ای که می شد برم.

* فرد تاثیرگذار در زندگی ام: هم خانواده و هم بعضی از دوستام.

چه آرزویی دارم: شنیدن خبر سلامتیش...

* اعتقاد به معجزه: اعتقاد دارم  اما تا حالا توی زندگیم ندیدم...

* چقدر خوش شانسم: شانس؟!!!!!!

* از کی بدم می یاد: از اون دختره که مجریه (الف - ن) :دی بدم میاد خب! به من چه؟!

تا حالا دل کسی رو شکوندم: نمی دونم ولی اگرم شکونده باشم قطعآ آگاهانه و به عمد نبوده...

دلیل انتخاب اسم وبلاگ: یهویی! ولی الآن خیلی دوست دارم این اسم رو واسه وبلاگم.

* کی رو از بچه های وب بیشتر دوست دارم: هر کسی جای خودش رو داره...

* تعریفی از زندگی خودم: یه زندگی رو تین! خوردن و خوابیدن و درس و تفریح + انتظار

* خوشبختی:
دوزنمای کار رو که ببینی  چیزی کم ندارم برای خوشبخت بودن ولی وارد جزئیات که بشیم ، نه احساس خوشبختی میکنم نه بدبختی!!

*این واژه ها یادآور چی هستند؟*

-هلو: میوه خیلی مورد علاقه :دی

- خدا: حکمت

- امام حسین(ع): استقامت و مردانگی 

- اشک: همدم این زورها...

کوه: خاطرات کوه صفه

- فرار از زندان: خیلی اصرار کردن اما ندیدم کلآ!

- هوش: هان؟؟!!

- ایمان مبعلی: چرا ناغافل؟!

- ویولن: از بچگی دوست داشتم اما هیچوقت نرفتم دنبال یادگیریش

- رنگ چشام: قهوه ای تیره (مطمئن نیستم البته! دوستانی که من رو دیدن..کمک :دی)

- رنگ مورد علاقه: طیف یاسی تا بادمجونی!

- جواب تلفن و ارتباطات: از قبض گوشیم و تلفن خونه بپرس ( شکلک من در حال سوت زدن)

- کلام آخر: تشکر می کنم از مربی کلاس اولم ، مامانم ، بابام ، داداشم که تاچندروز دیگه اینترنتمو شارژ می کنه ، و خانواده  رجبی . کلآ یه کم وقتشو بیشتر کنین.

*دعوت شدگان : بهار ( درددل ) ، زینت (من..تو..او) ، خاک انداز ، فرحناز (عطرخیال) ، رصوان (خلوت من) ،  آقای بهرامی (طرح های من)
+ هرکدوم دیگه از دوستان که دوست داشتن بازیشو...

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

پ.ن 1 : قد آئینه ها خم شد دوباره / دلم دریاچه غم شد دوباره / صدای سنج و دمام آید از دور/ بخون ای دل محرم شد دوباره...
در این ایام همچنان التماس دعا...

پ.ن 2: روز دانشجو! سال آخریه که این روز ، روزمونه!...مبارک.

پ.ن 3: تو نذار بمونم تنها...می دونی دلم می گیره ( آهنگ روی وبلاگ/حسین زمان)

فعلآ
لحظاتتون بهترین
تا بعد


نوشته شده در سه شنبه 89/9/16ساعت 2:40 صبح توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak