سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دیگه وقتشه که بارون بباره
بریزه روو سر ِ شبا ستاره

شبای انتظار..شبای دلتنگ...
که می زنه به شیشه دلم سنگ...
.
.
.
.
خدا
کی می رسه لحظه دیدار؟؟!
.
.
.
هنوز منتظرم خسته و بی تاب...
و
.
.
.
یه روز گل می کنه غنچه رویا...

یه روز گل می کنه غنچه رویا...

همین!

خوشتون باشه
تا بعد...

 *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

* همینجوری نوشت! (دوشنبه - 30/1)

ه.ن 1 : اینکه آدم ساعت 12 نیمه شب در یک اقدام ضربتی تصمیم بگیره الویه درست کنه واسه اینه که:
1. خیلی بیکاره        2. خیلی سرخوشه!          3. دلش می خواد          4. همه موارد
5. خودتی!             6. به تو چه؟!                  7. هرچی تو بگی!          8. من خوبم؟!

ه.ن 2 : وقتی اون تیزی ِ گوشه مبل رو می بینم ، می بینم خدا چقدر رحم کرده...اگه 5سانت بالاتر خورده بود.......خدایا شکرت که هرکاری دلت می خواد می کنی و جای شکرشم باقی می ذاری!...

ه.ن 3 : امروز تولد خواهر گرامی است!...اینو خریدم واسه ش...اسمآ شکلات خوریه ولی رسمآ تزئینی!

آقا لاک پشته !

دوست می دارمش :)

ه.ن 4 : آلبوم جدید امیدُ ریختم روی فلش ، توی ماشین می گوشم...قشنگه اونجایی که می گه:
طاقت بیار خورشید من * بخاطر یکی شدن ، فاصله معنا نداره * من و تو یک جونیم و تن...

ه.ن 5 : چقدر بده که دنبال بهانه باشی که گذشت زمان رو نفهمی..بعد یهو سر حساب شی که امروز یکشنبه بوده...(زور نزنین!..نمی فهمین منظورم چیه!!!!)

ه.ن 6 : الان داشتم عکسای سفرمون رو می دیدم..چقدر دلم هوایی شد اونجایی که روی عکسها اخشابی می خونه...
پای حوض نقره..گوشم رو به گلدسته ها نشستم...دلمُ به قفل پنجره فولاد تو بستم...
دلم مشهد خواااااااااااااااااااست

 ه.ن 7 : این هـــمینجوری نــوشت و به دنبالش ه.ن هم یهویی اختراع شداااا !

ه.ن 8 : نمی دونم خوبه یا بد...اینکه مامان هرروز با نگاهشون می پرسن : چه خبر؟؟؟...و از نگاهم می فهمن که : هیچییییی!

ه.ن 9 : به هرچه می رسم تویی..نمی روی ز خاطرم..به هرکجا که می روم ، تویی که در میانه ای...


شماها کماکان
خوشتون باشه...
تا بعد!

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/1/29ساعت 1:24 صبح توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak