سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه کیفی کردیم امروز من و فاطی توی ماشین...بعد از یک امتحان - به قول علی - دری وری (همون چرت و پرت)...صدای ضبط تا ته ش ... و  خوندن این آهنگ باهاش...

بیا..
تا پیدا شم
تو باش..
تا من باشم
هنوز..
می شینم به هوای دیدنِ تو...
تو با..
این دل کندن
کجا..
رفتی بی من
بگو..
نزدیکم به شبِ رسیدن تو

بیا که رها شم از این همه درد
که صدا شم از این شب سرد
که تموم بشه  فاصله ها

بیا..
که من از تو خسته ترم
که من از من بی خبرم
به هوای خونه ..
بیا..تا پیدا شم

 نذار..
تنها باشم
هنوز..
می شینم به هوای دیدن تو...
توو شب ِ رسیدنِ تو

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

پ.ن 1: گذاشتمش روی وبلاگ..بشنوین!
پ.ن 2: دو کلام هم از مادر عروس!..نه بابا فکر ِ بد نکنین!منظورم جناب حافظ بود:

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب * به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید...

پ.ن 3: تا امروز 4تا از امتحانا داده شد و به ترتیب : گند زدیم/گندتر زدیم/گندیدیم/گندید/و................می گندیم!
پ.ن 4: شما چطورین؟
پ.ن 5: حال من خوب است!..حالا اونایی که باید ، باور کنن..اونایی که نباید ، نکنن!


نوشته شده در شنبه 88/10/19ساعت 7:49 عصر توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak