سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

************************

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود،
مراقب گفتارت باش که عادتت می شود،
مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود،
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.

************************

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/4/27ساعت 1:37 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

خـــــــــــــــــــــــــــــــوب...به سلامتی و دل خوش امتحانا تموم شد و من مجددآ تشریف آوردم!
احوال شما؟...خوش می گذره؟

قبل از هر چیز بریم سر جریان تولدم و اینا...
تشکر می کنم از کلیه کسانی که تولدم یادشون بود!:4u
تشکر می کنم از دوستانی که تا اومدن اینجا فهمیدن تولده!:sho
تشکر می کنم از دوستایی که می دونستن تولدمه ولی یادشون رفته بود!:gol
تشکر می کنم از دوستانی که با وجود اینکه می دونستن تولدمه و یا وقتی اومدن دیدن هست‏..ولی چیزی روی خودشون نیاوردن!
تشکر می کنم از دوستان و آشنایانی که از داخل و خارج دیار خودمون (
، از خاورمیانه دور و نزدیک()؟! ، بالا و پایین و همچنین اهل بیت که از طریق ارسال کامنت ، ایمیل ، SMS ، کادو ، تابلو ، تاج گل و... (هان نه انگار!..دوتا آخری مربوط به اینجا نبود) تبریکات خودشون رو ابراز کردند...:tank
تشکر می کنم از دوستانی که off گذاشتن اما به دستم نرسیده...:bad
و بالاخره تشکر می کنم از خودم که در این روز (یعنی اون روز) متولد شدم.:var

از دانشگاه که برگشتم خونه هیچ خبری نبود..منم شدیدآ دپسرده شده بودمو می گفتم هـــــــــــــیشکی منو دوست نداره...اما خوب بعدش دیدم خان داداش رفته کیک و شمع گرفته  و شب هم خواهرم اینا اومدن با 6تا بادکنک و یه کیک و شمع دیگه!...و خلاصه با حضور فک و فامیل تولدم مبارک شد!...یعنی تولدم،تولد شد !
یه باره 40 تا شمع هم فوت کردم!(خوب 20تا روی هر کیک دیگه!)
اینه:

 تولدم مبارک! 

خواهر جان هم فرمودن که دیگه انشاالله تولد آخریته!!..و به این ترتیب جواز مرگ ما رو تا 6تیر 87 صادر کردن!:ghash
(توضیح عرض شود که در خانواده رسم بر این شده که برای دخترای فامیل تا قبل از عقدشون کادو می گیرن..البته این شامل فامیل های دورتر از خودمونی ها میشه و این صحبت هم پیرو همین موضوع بود!)
..و این گفته با خوندن شعر : میرن آدما از اونا فقط جشن تولدهاشون به جا می مونه توسط داداش جان تکمیل شد!

اما خودمونیما اگه زبونتون لال (:zaboon) من توی این یکسال بمیرم خیلی دلشون می سوزه ها...

...حالا که فعلآ هستیم:soot

و اما پ.ن ها:
پ.ن 1: دلم خواست توی ای نوشته شکلک خیلی بذارم..کسی حرفی داره؟!!:kotak
پ.ن 2: این قسمت «تشکر می کنم» ها بر اساس آیتمی بود که از "جوونی به وقت فردا" (6-8 رادیو جوان) پخش می شه.
پ.ن 3: مجید یه سوال ; چرا گفتی تولدم پیشاپیش مبارک؟!..تو که بعد از 6تیر اومده بودی؟! :chi?
پ.ن 4:چرا گفتن دانشگاهها از 20 شهریور شروع شه؟!
پ.ن 5: انشاالله سر فرصت  به همه بچه هایی که توی این چند وقت اومدن اینجا سر می زنم.
پ.ن 6: دنبال یه پایه میگردم که یه هفته برم شمال باهاش!...شما سراغ ندارین؟...اینقدر دلم هوای دریا کردههههه...:are

فعلآ همین انگار...
پس تا بعد

لحظاتتون بهترین


    


نوشته شده در چهارشنبه 86/4/20ساعت 1:19 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

بدون هیچ مقدمه ای:

 

                                 مباااااااااااااااارک...

 

دلم می خواست مفصل تر بنویسم اما وقت ندارم!...این یادداشت رو هم ساعت 2:17 روز دوشنبه است که دارم می نویسم...قرار شده چهارشنبه دانشگاه رو بستنی بدم!........انشاالله بعد از امتحانا میام و همه اینایی که قرار بود بگم رو می گم...

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
پ.ن 1: فکر کنم وارد دهه سوم زندگی شدن حس جالبی داشته باشه!:are
پ.ن 2:‏ببخشید این پست این مدلی شد...16 تیر میام باز!...پیشاپیش از همه ممنون.
پ.ن 3: خودمونیما چقده نی نی بودم ، گوگولی بودم:nini2
پ.ن 4: :loosقول میدم تا مرداد دیگه تولد کسی رو تبریک نگم;)

پس تا بعد...

لحظاتتون بهترین...
:babay

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/4/6ساعت 1:0 صبح توسط زهره نظرات ( ) |

<      1   2   3      

Design By : Pichak