هوم؟ يهني چي اونوخت؟ پااااااشو بيا! دانشگاه خيلي چيزا نياز داره نبايد كه همه ش ما نيازهاشونو برطرف كنيم:دي
امروز بابام زنگيد دانشگاه(قبليه) گفت با انتقالي كاملم موافقت نشدددده! فك كن! امشب كلا دپرس بودم! باز بابا طفلي داره پيگيري ميكنه! توكل بخدا!
تو كجايي؟ بهتر شدي؟ انقده بچه خوبي شدم(عمرااااا) درس و كتاب و شعر و متن! بي خيال همه اون جريانها! البته آدما مدام تو ذهنم ميچرخن و فك ميكنم بهشوون اما جدي نميگيرم تااون وقت كه خدا بخواد و جدي بشه! والا تااينجا كه به قول زهره احمدي
هرآنچه دلم خواست نه آن شد
هرچه خداخواست همان شد!
بوووووووووس