وقتي که جز وصال به دردم نمي خورد
قهوه نريز! فال به دردم نمي خورد
من سردم است و چاره فقط دستهاي توست
گولم نزن که شال به دردم نمي خورد
من تشنه ي توام، عطشم داغ و واقعي ست
تمثيل و قيل و قال به دردم نمي خورد
اين دکمه هاي باز صريحم نموده اند
من سيب و پرتقال به دردم نمي خورد
آخر کجاي سيب شبيه " سه نقطه " است
من " نقطه چين " کال به دردم نمي خورد
چشمک نزن! حواله نکن بوس ِ راه دور
توي قفس که بال به دردم نمي خورد
از خاطرات خوب گذشته نگو عزيز
تقويم پارسال به دردم نمي خورد
مردانه قول وصل به من داده اي ولي
من مرد ايده آل به دردم نمي خورد !!
يا خون من به گردن تو يا بگو بله..
در عشق احتمال به دردم نمي خورد