وبلاگ :
گل سرخ
يادداشت :
به بهانه ماه رمضان و ثبت خاطرات...
نظرات :
1
خصوصي ،
29
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
+
فرزانه
خب آره وقتش بايد برسه؛زماني که هردو به اين نتيجه برسين که قطعا ميخواين سه نفر بشين،راستش منم گاهي با خودم فکر ميکنم هنوز زود نبود؟!البته اگه به همسر محترم بود که خيلي زودتر از اينا سه نفر شده بوديم!دو نفري بودن خيلي قشنگه ولي خب اينجوري هم يه عالم ديگه اي داره!خلاصه يه وقت مشاوره خواستي بنده در خدمتم!!!اصلا هم فکر نميکردم به اين سرعت نظرا رو تائيد کرده باشي!نه بابا احسنت مثل اينکه واقعا راه افتادي!آخرشم سحر رفتي خونه بابا؟چه حالي داشتي نصف شبي!من ديرم ميشه زودتر بساط رو جمع کنم بخوابم!يعني حيف که دلم براي طفلي شوهرم ميسوزه والا ديشب که يه ذره قبلش تونستم بخوابم به هيچ عنوان بلند نميشدم!ولي خب فکر کردم من در طول روز راحتم هزچي بخورم اون طفلي هواي گرررررم!ديگه از اونجا که خيليييييي همسر فداکاري هستم بيدار شدم!فعلا همينا تا بعد؛موفق باشي عزيزم
پاسخ
اوهوم...خيلي دلم ني ني ميخواد و دوست دارم اما حس ميکنم هنوز زوده!! نميدونم...تو الان راضي اي از سه نفر شدنتون؟ حالا دونفر و نصفي (چشمک)... سحري رو خورديم و رفتيم اومدم توي بغل مامانم کللللي گريه کردم..مامان و بابا هم هاج و واج!!! همسرجان گفت دخترتون مامانشو ميخواست : دي/// آره اونايي که ميرن بيرون توي اين گرما گناه دارن
+
فرزانه
بازم سلام؛با عرض شرمندگي يادم رفت تولد دوازده سالگي وبلاگتو صميمانه بريک ميگم انشالله تولد صد و دوازده سالگيش!تولد وب منم تو خرداده اگه اشتباه نکنم شونزدهم و خب اصلا يادم نمياد سال تاسيسش رو!!فقط ميدونم قطعا به اين قدمت نيست؛به هرحال شما پيشکسوت مايي!عزيزم من الان تو هفته بيستم يعني فکر کنم بيستم هم رو به اتمامه!يعني انشالله وارد شش ماهگي ميشم و اوه ه ه هنوز بايد تا آبان صبر کنم!خب دختر ما با باباش تو يه ماه دنيا مياد انشالله،از اسامي قشنگت ممنون اتفاقا يکي از دوستامون هم اسم دختراش دقيقا نگار و نگينه!بابابزرگش پيشنهاد داده بذاريم آسنا!من مهرسا رو ترجيح ميدم چون علاوه براينکه شبيه اسم باباشه،کلا به اسامي که با مهر شروع ميشه علاقه دارم!
پاسخ
سلام سلام :) ممنون بابت تبريکت...اين وبلاگ نقش عمده اي توي زندگي من داشت و کلللللي خاطره خوب و بد باهاش دارم....// آخي بسلامتي ايشالا...اسم مهرسا هم قشنگه...منم اضافه کردم به ليستم (چشمک)
+
مهدي
سلام زهره. چطوري.
عجب ... 12 سال!!!! اين همه مدت چکار ميکردي؟؟؟
خب خدارو شکر که خوش گذشته.
بوستان نهج البلاغه هم رفتيد که. خيلي قشنگه البته تا ارديبهشت زيباتره.
قرمه سبزي دوست نداره؟؟؟؟ متاسفم براش!
آره خب سحري خوردن کنار خانواده چون از بچگي بوده همش خاطرست. ????????????
پاسخ
سلاملکم چطوري؟... آره واقعآ 12 ساااااال....قشنگ بود ولي خب اگه روز بود بهتر بود....// من که آخرش رفتم خونه مون :دي
+
Nurse
آخيييييييش ... دلم وا شد ...
از اين کارا زياد بکن
پاسخ
عزيززززم :) شما دعا کن موقعيتي پيش بياد براي ثبت..منم ميام ميگم
+
فرزانه
ديگه چون بلاگفا هنوز خررره؛مجبوري پرحرفي هاي منو تحمل کني به خصوص که تو اين ساعت تنهام و کاملا بيکار!بعد بر خودم واجب و لازم ميدونم از احوالات خودم هم برات بگم!گفتم که ني نيم صد در صدي دختره؟خب لازم به توضيح نيست که وارد مرحله نفسگير انتخاب اسم شديم در حالي که تصور ميکردم اسمش از قبل قطعيه!خلاصه پذيراي اسامي پيشنهادي زيباي شما هستيم!الانا تا جايي که زورش ميرسه بهم فشار ميده نميدونم مثلا داره لگد ميزنه؟!حس خيلي شيرينيه انشالله که قسمت شما هم بشه اين لگدها!ديگه فعلا همين بااينکه به قول تو وبلاگ نويسي ديگه از رونق افتاده و ملت جاهاي ديگه مشغولن ولي دعا ميکنم زودتر بلاگفا راه بيفته؛حال اسباب کشي ندارم ضمن اينکه همه خاطرات تلخ و شيرينم اونجاست؛شما هم دعا کن!موفق باشي و التماس دعا
پاسخ
خيلي هم خوشحال ميشم بياي و بحرفيم.عزيزززززم نه نگفته بودي دختره...بسلامتي ايشالا...چقدر وقتته الان؟... والا اسم که من اسماي مثلأ امروزي ، هيچيشو نظرخاصي روش ندارم! ولي خودم نگار و نگين رو دوست دارم،يه ني ني جديدم داريم شده نيکا!/// ايشالا راه بيفته...مواظب خودت باش ...محتاجيم
+
فرزانه
آها يادم رفت اينکه شما و همسر محترم دل از فسقلي ها نمي کندين!انشالله به زودي فسقلي(هاي)خودتون؛ماه رمضون خونه خود آدم هم تجربه ايه واسه خودش؛منم گاهي دلم براي افطارهاي خونمون تنگ ميشه وقتي با خانواده داداشم دور سفره جمع ميشديم تا خرخره ميخوردم!خخخخخ و خب اون سالهاي که بابا و مامان بودن و سفره هاي افطاري که مامان مينداخت؛يادش بخير خدا مامان و بابا رو حفظ کنه براتون؛در عوضش امسال ميتوني دعوتشون کني؛ما که تا مجرد بودم عادت به سحري نداشتيم شام درست ميکرديم خلاصه پارسال اولين تجربه با ايينکه تا سحر خوابي نداشتم ولي عالي بود؛سحري هاي دو نفري هم قشنگه خيلي
پاسخ
آره واقعآ تا اينجا بودن و يه چندروز بعدش حسااااابي هوس کرده بوديم،اما بعدش که برگشتيم به روال عادي و واقعي زندگي،ديدم نع! وقتش نيست.....! من که آخرش سحر پاشدم اومدم خونه مامان اينا :دي
+
فرزانه
سلام عزيزم بهتري؟ماه رمضان مبارک طاعات قبول سر سفره هاتون ما رو هم دعا کنين؛من که امسال متاسفانه نمي تونم ولي واقعا خيلي شيرينه،خب خدا رو شکر که حداقل اون مدت به واسطه حضور مهموناي گرامي حسابي بهت خوش گذشته و خوب بودي؛انشالله هميشه به خوشي و خرمي؛والا ما هم الان حالمون تا بي نهايت خوب نيست!بس که لعنتي هوا گرمه،روزا بلندددددد،بنده هم که حال تکون خوردن ندارم!آقاي همسر محترم هم که بيشتر ساعات روز سرکارن!بلاگفا خرابه اونم تو زماني که بي اندازه لازمش دارم!!خلاصه بيکار بي عار صبح تا شب و شب تا صبح تو خونه نشستم!
پاسخ
سلاممممم ماماني...خداروشکر بد نيستم...ممنون طاعات شما هم قبول...حالا روزه نميگيري اما دعاهات که ايشالا مستجابه...آره شنيدم بلاگفا خر شده....حالا موقت بيا پارسي بلاگ خب :)
+
زينت جعفري
آخييييي,ياد همه روزاي وبلاگ نويسي بخير
تو هميشه خوب مينويسي:-*
پاسخ
آررررره يادش بخيررررر :-*
<
1
2