• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : به بهانه ماه رمضان و ثبت خاطرات...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + جمال گلي تالاري 
    راستي تولد دوازده سالگي وبلاگتو تبريک ميگم و همچنين تولد دوقلوهاي داداشتو
    اگه من برام اون اتفاق نمي افتاد شايدم الان وبلاگمو داشتم
    نگفته هاي تنهايي در جمع شما
    اما الان ديگه 43 سالمه و ديگه سني ازم گذشته اما واقعا مرور خاطرات گذشته و ديدن وبلاگم خيلي شيرينه.بنظرم حتما وبلاگتو نگه دار
    پاسخ

    سلام....ممنون از حضورتون..راستش اسم وبلاگ اشناس ولي مضمونش يادم نيومد....سرچ هم کردم چيزي پيدا نکردم.کاش خودتون ادرسو گذاشته بودين.//خودمم دلم ميخاد بيشتر بنويسم و به سبک قديم ادامه بدم. اما فضاهاي اجتماعي جديد ادمو تنبل ميکنه....احتمالأ بزودي به روز شم.//با ارزوي موفقيت و سلامتي
    + فرزانه 
    سلاااااام مامان خانم؛الهي نميدوني چقدر ذوق کردم؛مبارک باشه عزيزم ان شا?اله تا آخرش به سلامتي بگذره و يه ني ني تپل مپل خوشگل بياد بغلت؛خدا رو شکر واقعا؛مامان شدن خيلي حس فوق العاده ايه؛حالت چطوره؟ويارت شروع شده يا نه،خدا کنه نداشته باشي؛سريع بيا بنويس همه اين لحظات ثبت کردنيه؛خيلي خيلي خوشحال شدم مامان زهره؛هرگونه سوالي هم داشتي بنده به عنوان يک عدد مامان باتجربه!!!در خدمتم!خخخخخخ يه گروه مادرانه هم تو تلگرام داريم اگه دوست داشتي؛موفق باشي
    + فرزانه 
    سلااام عزيزم؛خوبي؟

    زهره مامان شدي؟!!!واقعا؟!!!به به مبارکت باشه؛زود بدو بيا بگو درست فهميدم
    + فرزانه 
    تنبل!!!سلام تنبل خوبي تنبل نميخواي بياي بنويسي عجبااااا
    پاسخ

    سلام...دلم ميخاد بيام بنويسم اما نميدونم چرا نميشه
    + فرزانه 
    اي تنبل!!تولد گذشته مبارک تنبل خانم؛انشالله صد و بيست ساله ديگه هم در کنار همسر محترم؛بچه ها؛عروسها و دامدها و نوه نتيجه ها تولدت رو جشن بگيري،خيلي خيلي مبارک باشه؛خب پس حالا که موضوع هم هست واسه نوشتن ديگه همت کن و بيا!منتظريم
    پاسخ

    ممنون عزيزم....سلامت باشي...وبلاگتم اومدماااا...اما کامنت نذاشتم وقتش نبود...ميام باز :)
    + فرزانه 
    سلام عزيزم خوبي؟عيد گذشته مبارک..کجايي پس باز که تنبل شدي!اي بابا بيا دو خط بنويس خب!منم امروز بعد چند وقت دوباره به بلاگفا سرزدم يه کم رونق گرفته اينه که جوگير شدم و پست جديد گذاشتم!تو هم بشين بنويس
    پاسخ

    سلام فرزانه جان..ممنون.عيد شمام مبارک...اتفاقآ ميخاستم بيام ازتولدم بنويسم اما هنز حوصله ش نيامده است!
    + فرزانه 
    سلام زهره جون،خوبي؟طاعات و عباداتت قبول هم دلم برات تنگ شده بود اومدم خبري ازت بگيرم هم اومدم التماس دعا داشته باشم تو اين شبهاي پربرکت،انشالله که تو و خانواده محترمت هم هميشه سلامت باشين و حاجت روا
    پاسخ

    سلام فرزانه جان...طاعات شما هم قبول...ممنون عزيزم...محتاجيم به دعا.....مواظب خودت و ني ني باش :)
    واسه چي حالت خوب نيست

    پاسخ

    هعععععي چي بگم آجي :-*
    + فرزانه 
    حالا نشيني با خودت بخندي بهم که چه چيز مهمي واسه اين دلش گرفته!درسته يه جورايي آدم ذوقم ميکنه ميبينه علايم بارداري رو ولي خداييش وقتي براي اولين بار به دستام دقت کردم حقيقتا دلم گرفت،آه جواني!
    پاسخ

    سلام عزيزم....آره حق داري ولي بيخيال بابا همش برميگرده سرجااااااش....من دختر عموم داشت از ورم ميترکيد...حالا اصن انگار نه انگار....پيادره روي ميري؟ ميگن براي رفع ورم خوبه خيلي....اه جوااااني :)))
    + مجتبي 
    البته تتتتتتشريف نه نشريف ، بعدشم قدمتون رو چشم تشريف بياريد ??
    پاسخ

    تششششششش ررررريف؟!! (جناب خاني بخون)..... باشه مياريم :دي
    + فرزانه 
    چه جالب!!نميدونستم اينقدر قدرت دارم!!!در حالي که واقعا وسوسه هاي شيطون به شدت زياد و قدرتمند شده بود و منم گاهي حقيقتا داشتم به کوچيدن فکر ميکردم؛در عين ناباوري گفتم حاا يه حال ديگه به اين بلاگفا بدم ببينم چي شده!خب با نهايت تعجب سرانجام درست شده بود!!!!اماااااااا لطف فراوان کرده در حالي که تو صفحه اصلي وبلاگ آخرين پستي هست که ثبت کردم اما کامنتها برگشته به بهمن نود و دو!!!!و خب صفحه نظردهي هيچ پستي هم که باز نميشه الحمدلله؛خب اينم خودش يه پيشرفتيه ديگه!در نتيجه همچنان وساوس شيطان پابرجاست!
    پاسخ

    اعوذ بالله من الشيطااااااان........:دي
    + فرزانه 
    سلام عزيزم؛خوبي؟نماز و روزه هات قبول؛محاجيم به دعا عزيزم شما که روزه داري حتما سر سفره افطار ما رو يادت نره دعا کني؛منم اگه قابل باشم با ني ني حتما دعا ميکنيم؛زهره جون راستش اين روزا بدجووووور هواي وبلاگ نويسي به سرم زده هم کلي حرف براي دخترم دارم هم خيلي وقته هيچي از حسام به آقاي همسري ننوشتم،يه وقتايي دوز احساسم ميزنه بالا!!!!شيطونه يه وقتايي تو گوشم زمزمه ميکنه که جمع کن برو يه جاي ديگه بساط کن بي خيال بلاگفاي کوفتي!ولي خب تااينجا که مقاومت کردم در برابر وسوسه هاي شيطان!ولي چه فايده اگه کل نه ماه بارداري منو بخواد ادا در بياره!تف تو روحش اصلا
    پاسخ

    سلام...مرسي عزيزم..تو چطوري؟ ... حتمآ دعاگو هستيم اگر خدا قبول کنه...تو دوز رو کنترل کن نزنه بالا! شيطونم بد نميگه هاااا
    + مجتبي 
    بسيار سپاسگذار از پذيراييتون انشالله تشريف بياريد تهران جبران كنيم خواهر گلم ??
    پاسخ

    اولآ سپاسگزززززززار....بعدشم باشه حتمآ نشريف مياريم :)
    + فرزانه 
    سلام عزيزم؛خوبي؟نماز و روزه هات قبول باشه،اتفاقا منم اون روز يادم افتاد و ميخواستم بيام بگم که يادش بخير اون ماه رمضوني بود که اگه اشتباه نکنم جفتمون عقد بوديم تا نزديک سحر با هم حرف ميزديم؛هيييي جواني!!!واقعا يادش بخير؛در مورد ويارم نگران نباشه مامان من به شدت بدويار بود جوري که تعريف ميکردن با ديدن آب هم حالشون بد ميشد و گلاب به روتون بالا مياوردن،خواهرم اما اصلاااااا ويار نداشته!!!من يه چيزي مابين اينا بودم ولي خب واقعا ويار در حد کمش هم اعصاب خردکن هست و عذاب آور دعا ميکنم اصلا نداشته باشي
    پاسخ

    سلام مامان خانم...قربانت...طاعات شما هم قبول.....آرررره يادش بخيررررررر...فرزانه خيلي دعامون کن اين روزها..به ني ني هم بگو برامون دعا کنه :) قربونت :-*
    + فرزانه 
    بله،اين بود جريان ما؛تا وقتي که شکرخدا ويار تموم شد البته همچنان به شدت به بو حساسم؛و حالا که هم ميدونم جنسيتش چيه هم گاهي برام تکون ميخوره بي نهايت دوستش دارم و قربون صدقه اش ميرم!اولش که فقط ضربان بود الان فشار کوچولو ميده خيلي باحاله؛انشالله زودي خودت تجربه کني؛بي صبرانه هم منتظر لگداي محکمشم؛آره الان راضي راضيم از سه نفره شدن؛خدا رو شکر
    پاسخ

    سلام فرزانه جون....چقدر دلم لک زده واسه اون موقع ها کهددرست بشينيم بحرفيم....واي منم که هم مامانم و هم خواهرم بسيااااااار بد ويار بودند يعني فکر کن..کل 9ماه رو ويار داشتن...خدا به داد من برسه!...آخي حتمآ خيلي قشنگه تکون خوردناش :)
       1   2      >