• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : پارسال ، امروز (4)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نفيس 
    فكر كن من 28 اسفند ميرم تهران تازه بعدش ميخوام مانتو بخرم؟!؟!البته مامتو عربي دارم احتمالا اونارو بپوشم ... ديگه چاره اي نيس.ولى برا توى خونه هيچ ايده اي ندارم!
    خريدات مبارك... من اون وقتا كه الان گفتى يادمه هيچ حس عروس بودن نداشتم ! نه خونه خودمون كسي ذوق و شوق داشت نه خونه ي اونا!
    شايد خواهرش يكم فقط احساسات نشون ميداد. مامان خودمم كه منو ميديد ميزد زير گريه!
    پاسخ

    اتفاقآ اون موقع وقته خريد کردنه..ديگه خلوت شده...مانتو عربي ها هم که قشنگه خب :)//مرسي ...منم واسه خونه يه کت و شلوار هست و يکي دوتا از اينا که جنس ريون داره و تا نزديکِ زانو ميرسه...همونه که توي عکساي اونجا واسه تولد همسرجان پوشيدم.// چرا حالا اينجا ذوق و شوق بود ولي خودمم قاطيشون ميشدم و يادم ميرفت عروسم!...مثلآ بعد از عقد با همون لباس ، خودم داشتم از مراسمم فيلم ميگرفتم :دي