ســــــــــــــــلاااااااام زهره جونمخوبي؟مامان بهترن انشالله؟طورن خوش ميگذره حسابي؟دلم برات يه ذره شده عزيزمدلم لک زده براي اون شبايي که تا سه صبح ميحرفيديممرسي عزيزم براي همه همراهي هات و مهربونيات شرمنده اگه خيلي دير شد انشالله خودت ميري سرخونه زندگيت به زودي ميبيني چقـــــدرررر کار ميريزه سرآدمکلي حرف برات دارم ولي کلا برنامه هام بهم ريخته ديگه مثل قديم يه وقت مشخص ندارم که تقريبا هميشه تو اون ساعت بتونم بيام نت هروقتي که کاري نداشتم و البته تنها بودم ميام اوقاتي که آقامون باشن يا مثل جوجه دنبال من راه ميرن يا بايد ور دلشون نشسته باشم!اينه که نت اومدن به شدتتتتت سخت شده!ولي خب حتما حتما در اولين فرصت ميام و از جشنمون برات ميگم با عکس!البته فعلا فقط يکي انشالله عکسا اواخر مهر آماده ميشه و فيلم هم تو آبانبيا و از خودت برام بگو که آيا تاريخي مشخص کردين يا نه و اينکه انشالله همه چيز خوب و عالي پيش ميره