• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : خدايا شکرت...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فـــــرزانه 
    اما از اينکه شروع کردي و لحظات قشنگي رو برا خودت و همسرت رقم زدي خيلي خوشحالم عزيزم يه وجه تشابه ديگه اينکه خواهرزاده برادرزاده هاي منم بيشتر از خودم که خاله و عمشون باشم عاشق شوهرم هستن!!دختر داداشم از لحظه اي که فهميد يکي بهم پيشنهاد داده اينقدر آه و ناله راه انداخت!!يعني تا آخرين لحظه که عاقد اومده بود هي ميگفت بگو نه!!يعني تموم مراسم اين گريه ميکرد!!!هرچي همه بهش ميگفتن گريه نکن گوش نميداد رفته به شوهرم گفته من عمه ام رو نميدم شما ببرين!!حالا بيا ببين،برگشته صاف بهم ميگه عمه تو خوب نيستي شوهرت خيلي خوب و مهربونه!!!اگه چند روز نبينه شوهرمو ميشينه عکساشو ميبينه از دلتنگي،بيا بچه بزرگ کن!!!چيزاي به ظاهر کوچيک يا بي اهميت گاهي خاطره هاي خيلي خوشي ايجاد ميکنن مثل همين که خانواده همسرت هوات رو دارن،واقعا خيلي لذت بخشه من واقعا نميفهمم بعضي وقتا وبايي رو ميخونم که مثلا از مادرشوهر يا خانواده شوهر حرف زدن يه چيزايي ميخونم حتي نميتونم باور کنم!خدا رو شکر نه با عروسمون از اين مسائل داشتيم نه تا الان با خانواده شوهرم،خيلي خوبن خدا رو شکر و اينا همه يعني آرامش،عشق،دوست داشتن و مگه واقعا آدم ديگه چي از زندگيش ميخواد؟
    پاسخ

    ممنون :)//آره واسه منم جالبه اين كاراي خواهرزاده م...آخي نازي گفته من عمه م رو نمي دم :)))//........منم خداروشكر تاالان مشكلي نداشتم باهاشون و اتفاقآ خيلي هم سراغمو ميگيرن و هوامو دارن و ظاهرآ دوستم مي دارن..هي بعضي وقتا ميگم نمي دونم بايد از اين ديد ببينم كه "حالا اولشه"....يا نه ديگه وقتي از الان اينجوري هستن تاآخرش همين جورن...../// ايشالا که هميشه به خوبي باشه :)