سلام خوشگل خانم
ماهگردتون هم گذشت.مي بيني چشم به هم بزني مي بيني کلي بچه دورت داره ونگ و نگ مي کنه
خوشحالم که اوضاع روبراهه و همه چي بخير و خوشي ميگذره.اون دلخوريها هم نمک زندگيتونه.شورش نکيند فقط!
اين چاکريم گفتنشون رو من دوست دارم.و اصولا وقتي مي شنوم همه دلخوريها يادم ميره!نه به معناي خود کلمه ...به خاطر نوع گفتنش
مطمئنم همسر خوبي داري.فقط اميدوارم خوب همسرداري کني.من که ازت بعيد مي دونم.
گردسهاي آخرشبي رو باهات موافقم.من هم هميشه اين قدم زدنهاي آخر شب رو دوست داشتم.ولي معمولا اسير ماشين بوديم.مخصوصا از وقتي بچه دار شديم ديگه خيلي خيلي کم شد کنار هم تنها قدم بزنيم.
تهش يادم نره بگم خدا پدرشوهرت رو حفظ کنه.من هم پدرشوهر خدابيامرزم رو خيلي دوست داشتم.خيلي هوامو داشت.
موزيک وبلاگت رو تو وبلاگ فرزانه هم شنيده بودم.خيلي قشنگه و دوستش دارم.
گفتي کاشان بوديد.من تا 15 بودم ساري.بعدش اومدم.کاش ميتونستم در خدمتتون باشم.
جواب سوالت رو خصوصي ميدم.فعلا باي گلم