زهره اول بگم اگه دم دستم بودي الآن تيکه بزرگت گوشت بود حالا بگو چرا؟ هي تمام عکسارو با ذوق و شوق باز کردم تا بلکه چهرهي مبارکتو ببينم ولي زهي خيال باطل
چه سفر کوتاه و خوبي داشتين معلومه خيلي خوش گذشته ها!! عکس حرمو گذاشتي اينقدر دلم هوايي شد ..
منتظر ادامش هستيم زود بنويس نري باز تو فاز دپ و اينا والا!
خداييش بهتر ازاين نميشد داغون کرد 4تا آدمو باهم که تو اين هنرو داري ...
الان تو اينکه تو کشيدي يعني من بينيمو عمل کردم؟
زهره سعادتي شدا ... براي آخرين بار بينيمو ديدي:ديييييييي
يعنيا رسما کوفته ... نميدوني چقدر اذي شديم که ... خصوصا سر شستن ظرفاي شام و وجمع و جور بعدشو(سووووت)
ولي اين بار آدميزادوار خبرکنيد جون من...
يعني کلا قم رو بهم ريختيد شما 3 تا ... توديگه به پروژه منوريل و حواشيش چيکارداشتي:دي
ولي دلم خييييييلي باز شد... خداييش دم بابک و بهار گرم ...
بووووس
خب خدارو شکر که خوش گذشته .حالا دختر تو خودت رو اون شکلي کردي تو عکس هيچي اون بنده خداهارو چرا اين شکلي کردي اخه...
شديدا نياز به يه زيارت دارم خيلي خسته و گرفته م