• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : سفرنامه ي من و بهار و بابک و وانيا پلو!! 1
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي تا 

    زيارت قبول زهره جونم مکه رفتنت ايشالا

    استخاره چيه بابا از خداتم باشه همين که گفتن بپر تو ماشين

    شکلکا واسم باز نميشه

    اخي بستيه رو نيگااااا بابام هميشه از اين مدل بستي ميخوره شاتوته نه؟

    زهره جون اون پرشيا همين که تورو ديده در رفته ديگه حالا هي بهش بده هااااااا :پي

    زهره جان اخه اين چه کاريه خب قرقره به اون بزرگي رو جابچه کردي روش نشستي که که چي مثلا؟ اين قدر ميگن صرفه جويي کنيد اون وقت تو قرقره ورداشتي رفتي با اصراف اب عکس گرفتي افتخار هم ميکني :دي

    ماشالا بزنم به تخته از همه خوشکلتري هااااااااا يه اسفند واسه خودت دود کن چش نخوري

    بابا زحمتي نيست که يه دونه پيتزا چه قابل شمارو داره :پي

    تا باشه از اين سفرا باشه ايشالا هميشه خوش باشي عزيزم

    بوس بوس

    پاسخ

    ممنون عزيزم// اون استخارهه بد اومد اما بعدش بازم استخاره كردم خوب اومد ديگه خيالم راحت شد...// آره شاتوته اما من قيفي خوردم...// خب ميخواستم برم وسط آب خب:دي// نه كه من خودم عكسو درست كردم..پارتي بازي كردم :دي// ممنوووووووووووون و بوووووووووووووس