سلام زهره جان
اميدوارم شمال بهت خوش گذشته باشه.بهمون نزديک بودي.تقريبا يه ساعت و نيم ديگه راه ميومدين مي رسيدين ساري و مي شد در خدمتتون باشيم.
اتفاقا ما هم يه ماه پيش رفته بوديم رستم رود.حتما پارک رفتيد.اسب سوار شدي؟عکس گرفتي؟جاي بدي نيست.ولي دريا و جنگلش هميشه باصفاست.
اميدوارم خاطره خوبي با خودت برده باشي.
سلام زهره
حالت خوبه؟
خب رمزي نوشتي من که سر درنياوردم. برو يه بادي به سرت بخوره از اين هذيان گويي ها راحت بشي :دي
البته انگاري برگشتي. کلوچه ها را همشو به ياسي دادي؟ :دي پس من چي؟مممنونم براي راضيه فاتحه خوندي. آره بهشت معصومه از عوارضي قم تهران پيداست . ه روقت از اونجا رد ميشم دلم ميگيره و ميگم خواهرم داره منو نگاه مي کنه
بازم سلام دخمل
بوووووووووووس
عزيزم غصه غصه ست! هر جورش آدمو از پا در مياره! اگه بيام که حتما" ميام همه چي رو برات تعريف مي کنم
ولي به هر حال هر چي فکر مي کنم مي بينم چه روزايي که غمم زياده و احساس مي کنم بار عالم روي دوشمه...چه روزايي که يه ذره خنده رو لبام نقش مي بنده زود ميگذره...اون چيزي که ازش باقي ميمونه يه دنيا خاطره ست...
زهره از بين همه ي عکسا و آلبوم خاطراتم حتي يه دونه عکس با هم نداريم دختر
سلام عزيز دلم...
نه ديگه خداييش از همين الان بار و بنديلم و هم بستم...که بيام يه آب و هوايي عوض بکنم...بخدا ديگه مخم داره قاطي ميکنه از دست روزگار...اگه بيام مفصل همه چي رو برات تعريف مي کنم....فقط از روزگار يه چيزي رو خوب ياد گرفتم...که يه زماني فکر مي کردم فقط شعاره....اونم اينه که : هر چي سنگه مال پاي لنگه!!!!!
سلام زهره جون...خوبي گل سرخ من؟
راستش بگم من واقعا" اون دو خط آخر رو که گفتي متوجه نشدم...
اما... اين که دل آدم پر باشه و دلش بخواد با کسي حرف بزنه رو باهات موافقم...غير طبيعي نيست...هر کسي ممکنه روزي روزگاريدلش پر بشه...به هر دليلي...اما اينکه چه کسي هم دل و هم درد آدم بشه و باهاش همنفس بپذيره که چه زجري مي کشه! مهمه! اگر بدوني چقدر دلم مي خواد باهات درد و دل کنم زهره! اگر بدوني چقدر دلم پره! انگار خدايي ندارم...انگار به حال خودم رها شدم و فقط از آسمون زجر مي باره برامنمي فهمم چرا! چرا اينقدر زندگيم تو رکود افتاده! اصلا" حال و روز خوشي ندارم! باز خوش به حال تو که امکان مسافرت داري! من امکان مسافرت هم ندارم! تصميم گرفتم بعد ماه مبارک حتما" يه سر بيام اونورا...پيش تو...يعني اين بار اگه ميخ هم از آسمون بباره ميام...چه برسه به گرما و باد و بارون و اين حرفا! احتياج دارم! .... هيشکي نمي فهمدم زهره! هيشکي!...فقط ازت ميخوام برام دعا کني که تا اون روز دلي برام مونده باشه...که لا اقل بتونم حرفهاي دلمو راحت بزنم...
براي تو خوشي آرزو مي کنم...اميدوارم زمونه همونجوري که ميخواي بگرده دختر خوب
سلاااااااااااااام خوفي؟الان يعني رفتي؟ منم تازه از شمال برگشتم ...
بهت خيييليييييييي خوش بگذره...بووووووووس
سلام زهره جون
به سلامتي داري مياي خطه سرسبز شمال.حالا سمت ما مياي يا گيلانيها؟!!
اينورا اگر مياي بگو در خدمت باشيم خانمي.
کار خوبي مي کني که ميري سفر.هيچي بهتر از اين نيست که آدم با اين کار کمي حال و هواش عوض بشه.
کي بد برداشت کرده خودم برم يقه اش رو بگيرم.زهره جان چيکار به اين که ديگارن چي فکر مي کنن وب رداشت مي کنن داري؟مهم خودتي و تصميم درستي که گرفتي.شک نکن بهترين کارو مي کني.
من که وقتي خوندم با خودم گفتم بهترين کارو کرده اميدوارم مصمم باشه ...
برنامه رفتن به مسافرتت رو اصلا به هم نزن و برو از زندگي لذت ببر.
من هم برات بهترين ها رو آرزو مي کنم.زودي بيا که داتنگت نشيم.سوغاتي هم يادت نره.من که کلوچه مي خوام.
برو و از موقعيت سفري که برات پيش اومده نهايت استفاده رو ببر.
خوش بگذران!
منم مسافرت ميخواااااااااااااااااااااااام ولي شمال يه جاي خنک مثلا ابشار مارگون يا ياسوج يا يه جاي خنک ديگه