سلام رفيق!
ميگم اين چه کاريه که هي هر از گاهي که يادت مياد يک چيزي بايد بنويسي توي وب، از طريق "بعد نوشت" و "بعدتر نوشت" و "بعد تر تر نوشت"(!!) و از اين قبيل سرو تهش رو به هم مياري؟!
خب خودت و بقيه رو راحت کن و يه پست جديد بذار. نکنه مي ترسي؟
نکته اخلاقي: شجاع باش! هم در زياد گذاشتن شعله ي گاز و هم در نوشتن پست جديد!
به به چه خانم كدبانويي.
عرض ارادت ...
و
اعلام وجود!
خوبي؟
سلام خانمي
ممنونم كه بهم سر زدي
سلام...
مسنجر برات باز ميشه؟ برا من باز نميشه دو روزه!! بهارم كه نيست! باز روح پيدا شده؟
اوه اوه ... قابلمه رو!!! ... چه كردي دختر
همون اوايل زندگاني مشترك عزيز مهربون سرما خورده بود و منم احساساتم قلنبه شده بود! براش شلغم بار گذاشتم و يه سر پيش مامانم كار داشتم رفتم بيرون ...
بعد كه اومدم بوي شلغم سوخته از توي پاركينگ هم معلوم بود! ...
حالا فكر كن قابلمه نازنين جهازم اينجوري شبيه اين عكسه ميشد! ... خودمو مي كشتيدم!
خدا خفه ت نكنه تو رو!!! عاطفه فردا ازمون ارشد داره الآن حتما خوابه!
دعاش كن زهره! پشت كنكور موندن يكي از شكنجه هاي روي و جسمي عظيمه!
هووم ؟ چي ميگه؟عليكم السلام بهار خانم! ببينم چقدر تو آشنايي! جايي ديده بوديم همديگه رو
الهي من بگردم! طفلي مامانا! منم كه يا نپزيده!!!تحويل يمدم يا سوخته! آخرالزمونه ديگه! داداش جان بهتر آشپزي ميكنه!
زهره ميدوني چي شده؟ من امروز از شدت تحويل گرفتن تو و عاطفه ترسيدم همين قضيه بشه كه بهار نقش واسطه ما رو داشت!!! ولي همه سعيمو ميكنم كه عمرا شماها باهم دوست شيد
راستي بهار!نميدونم چرا تو وبت همه نوشته ها برام درهم ميشه! ته نداره! اگه شد فونتتو عوض كن اخه من دلم خاااااطره ميخواد خب!
با سلام و احترام... قلم روان و شيوايي داريد...
راستي هرچي گشتم واژهولنتاين رو تو فرهنگ هاي فارسي نيافتم!!