سلام زهره جان
اي بابا چقدر شرمنده ميكني اون خزعبلات من رو حتي خودم هم بعد از نوشتنش نميخونم انقدر كه ملون الحال هستم مرتب چرند ميگم و بعد كه كامنتاي دوستاي عزيز رو ميبينم شرمندگي سراسر وجودم رو ميگيره كه آخه دختره ي ديونه توي دنياي حقيقي كه به همه اثبات شد خل و چل هستي ديگه توي دنياي مجاز بزار يه كم حفظ آبرو كني
نميشه ديگه چي كار كنيم اصلا از همين الان ميگم كلش حتي ارزش وقت گذاشتن هم نداشت چشماي نازنينت رو خسته نكن
در مورد خوابي كه ديدم براي ندا جون خواب خوبي بود اما چشمت روز بد نبينه ديشب براي خودم يك خوابي ديدم كه تا الان تنم روي ويبره است ندا جون توي خوابم مثل خودش خوشگل و ماه و نازنين بود خدا كنه هيچوقت شما عزيزان من رو توي خواب نبينيد كه اون وقت بايد صدقه بدين