• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : .
  • نظرات : 11 خصوصي ، 57 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    + من 
    چه فاز بديه وقتي نيستي
    + پريسا در درياي خوشبختي 
    قربون دلت بشم
    + زينت سادات جعفري 

    سلام ...

    ممنون جيگر! ديشب که برا آخرين بار ميشد ديدشون من و بابا آخرين کساني بوديم که رفتيم و بغلمون کردن!! حيف بودن واقعا! براي ما حيف بود از دستشون بديم! از بس اين مرد پرانرژي و مهربون بود!

    به معناي واقعي کلمه عاشقشون بودم!

    دنياس ديگه! به قول آقاي بهرامي وقتي بدونيم حتي اگه دويست سال ديگه هم باشه يه روزي ما ميريم پيششون و مي بينيمشون آروم ميشيم!

    بسي بسيار دوستتان ميداريييييييم

    بوووووس

    + راديکال 
    سلام
    با «يکي به دادم برسه واويلا!» بروزم[گل]
    + مجيد خوشدست 

    سلام زهره

    تحقيق هم خواهيم كرد. بدون تحقيق كه نميشه. احتمالا تا چند روز ديگه ميريم كرج. هم از محل كارش هم خونه كرج و خونه سابقشون در قم تحقيق مي كنيم. بيگدار به آب نمي زنم. مطمئن شو.

    شايد بعدا قضيه زندان را به سميرا گفتم. ولي نه الان.

    كي سميرا با همه چي موافقه؟ مثلا درمورد اينكه خونه پدرم زندگي كنيم منو قانع كرد كه بهتره زندگي نكنيم. او سياست داره. موضع نمي گيره . جايي كه لازم باشه كوتاه مياد جايي كه لازم نباشه قانع مي كنه. اونم با منطق.

    در مورد انتقالي بايد بگم از قبل مي خواست انتقالي بگيره به كرج . من پيشنهاد كردم انتقالي بگيره قم. اونم قبول كرد.

    + مجيد خوشدست 
    4171

    سلام زهره

    در مورد اينكه بچه ها مرتب دارند ساز مخالف مي زنن قبول دارم. يك كم از بعضي اظهار نظرها ناراحت ميشم. درهر صورت من از راهنمايي هاي دوستان استفاده مي كنم.

    آره. اگه با سميرا جور بشه به اين نتيجه ميرسم كه اصلا خدا مي خواست من با سميرا آشنا بشم كه وزارت اطلاعات دستگيرم كرد. كه بعد رفتم زندان. كه بعد از مديريت افتادم شعبه. دو تا شعبه عوض كردم. مسئول مشتريان خانم شدم. و اون روز اتفاقا سميرا اومده بود شعبه و من گفتم wow اين فرشته از كجا افتاد اونجا :دي

    + مجيد خوشدست 

    سميرا شنبه كلاس داشت. منتها چون مي خواست با من صحبت كنه يكراست نرفت كرج. اومد قم تا منو ببينه.همين اخلاقش برام قشنگه. آينده اش براش مهمه. تسليم سرنوشت نميشه. آينده اش را خودش مي سازه.

    خب سميرا پيام نور مي خونه و مي تونه انتقالي هم بگيره. ايشالله جور بشه و ما ديگه مشكلي نداشته باشيم.

    آره خداييش خيلي پايه اي. يادم باشه پايه ميزم اگه شكست ترا به عنوان پايه بذارم زير ميز :دي. شوخي كردم. ممنونم ازت.

    + فرحناز 

    آره خاله خيلي دلم سوخخخخخت همش جلو چشمه قيافش و دويدنش واسه رسيدن به کلاس ....پسر خوبي بود خدا رحمتش کنه
    + راديکال باشي 
    سلام
    با «من و جکي چان رو کجا مي بريد؟!» بروزم[گل]
    + زينت سادات جعفري 


    ميگما خداييش تابلوئه خب ... چقدرم سوتي در کرديم از خودمون:دي

    رفتم اراک برگشتم من که حرف ميزنم انگار عاطفه حرف ميزنه ... مامان انقدر بهم خنديدن

    تازه شم سلام ...

    + مجيد خوشدست 

    سلام زهره

    والله سميرا متعجب بود كه من زنگ زدم. چون شماره ام رو گوشيش نيفتاده. مي گفت خراب بوده و از ديشب درست شده. دليل نداره جواب نده.

    آره منم سنجيده عمل كردم كه آوردمشون خونه. وگرنه شان خونواده ما حفظ نميشد.شايد نمي خواستند جنبه رسمي پيدا كنه. خب همشون زن بودند ديگه. زنها هم كه ميدوني يك كم شيرين مي زنن كلا :دي

    سرهمين كه قراره چهار سال درس بخونه يك كم تو فكر رفتم. الان ترم اولشه و دو روز در هفته وقتشو گرفته. ترمهاي ديگه شايد چهار روز و حتي بيشتر وقتشو بگيره. اون وقت من بايد چي كار كنم؟

    حالم خيلي بهتره. يك كم سرفه مي كنم ولي هذيون نميگم ديگه :دي

    من غلط املايي ندارم. اينجوري كه من مي نويسم املاي دقيق باستاني واژه هاست. شما عمريه داريد اشتباه مي نويسيد :دي

    + مجيد خوشدست 

    سلام زهره

    حالت خوبه؟

    خب بيا تعريف کن. کلا مشکوک مي زني؟

    ياسي! ما قبل از اينکه کچل بشيم يک خانم باشخصيتي را گول مي زنيم و مياريم کنار سفره عقد:دي
    فرداي عروسي که ميريم حمام تازه زنه مي فهمه چه کلاهي سرش رفته :دي

    نظرم کو ؟؟؟

    نظرم رفت!

    سلام زهره عزيز

    کامنت دوني وبلاگت چقدر جنگولک بازي داره ها! من مثل نديد بديدا همش از اين شکلکا ميخوام بزارم!

    چقدر حال ميده!

    بله دست از طلب ندارم تا کام من بر آيد
    يا تن رسد به جانان ، يا جان ز تن بر آيد


    همين!


    *بعدنوشت:
    به جون هرچي ستاره ست مي خوامت هرلحظه هربار / اما تو هستي و نيستي.....اينه راه و رسمه اجبار
    (آهنگ روي وبلاگ/متن کاملش اون بالا مي چرخه)

    فکر کردي فقط خودت ميتوني آپ کني؟

    سلام زهره جون

    خوبي؟

    راستش اين مدت به نت دسترسي نداشتم واسه همين نتونستم مطلب بنويسمو به دوستان سر بزنم

     <      1   2   3   4      >