• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : سفر نامه 3 و پ.ن !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ز 
    ممنون. عالي بود... استفاده كردم...
    + من 
    چه جمعه‌ها که يک به يک غروب شد نيامدي /چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نيامدي /خليل آتشين سخن؛ تبر به دوش بت شکن /خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي /تمام طول هفته را به انتظار جمعه‌ام دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد نيامدي. . . .

    زهره جان سفرنامه مثل هميشه عالي بود دل مهربون و پاكي داري كه به اين سادگي و جذابي مينويسي

    اما در مورد خوب بودن...

    هميشه خوب باشي!

    زهره جان تو خوبي

    من مطمئنم قاط نزدي

    چون اين پي نوشتها اصلا نشونه قاط زدگي نيست

    نشونه واقع نگري هست .

    سلام خواهري

    واي من دلم هوات رو كرد زهره !

    + من 
    سلام و عرض ادب به شما بانوي درسخوان ما هستيم شما چطور؟
    + ندا كشاورز 

    سلام دوست جان

    چيجوريا؟...خووي؟اوووووه چه سفرنامه اي نوشتييي!شده عين سفرنامه ي ماركوپولووو...گويا توي بعد نوشتات دوباره قاط زده اي و سبب قاط زدگي ما نيز شده اي اينجوري===(فلش نداره)

    ...خلاصه...كاري نكن كه اينجوري بشم دوس داريييي؟آيا؟

    خبببب مي دونستم

    مراقب خودت باش.

    + من 

    يه چيزي بگم ...

    اين شعرا فقط چون قشنگ بود نوشتم.

    همين و همين!!!

    + من 

    دعا کردم که بيايي
    با من کنار پنجره بماني ، باران ببارد
    اما دريغ که رفتن ، راز غريب اين زندگيست
    رفتي پيش از آن که باران ببارد . . .
    مي دانم ، دل من هميشه پر از هواي تازه باز نيامدن است !
    انگار که تعبير همه رفتن ها ، هرگز باز نيامدن است
    بي پرده بگويمت :
    مي خواهم تنها بمانم
    در را پشت سرت ببند

    بي قرارم ، مي خواهم بروم ، مي خواهم بمانم ؟!
    هذيان مي گويم ! نمي دانم . . .
    نه عزيزم ، نامه ام بايد کوتاه باشد
    ساده باشد ، بي کنايه و ابهام
    پس از نو مي نويسم:
    سلام! حال من خوب است
    اما تو باور نکن . . .

    + من 

    راستي راستي انگار حالت خوب نيستا!!!!

    اينا چيه نوشتي آخه!

    اونم از لينك دادنت

    + من 

    تو اون شام مهتاب کنارم نشستي / عجب شاخ گلوار به پايم شکست

    قلم زد نگاهت به نقش آفريني / که صورتگري را نبود اين چنيني

    پريزاد عشق و مه آسا کشيدي / خدا را به شور تماشا کشيدي

    تو دونسته بودي چه خوش باورم من / شکفتي و گفتي از عشق پرپرم من

    تا گفتم کي هستي تو گفتي يه بي تاب / تا گفتم دلت کو تو گفتي که درياب

    قسم خوردي بر ماه که عاشق تريني / تو يک جمع عاشق تو صادق تريني

    همون لحظه ابري رخ ماهو آشفت / به خود گفتم اي واي مبادا دروغ گفت

    گذشت روزگاري از آن لحظه ناب / که معراج دل بود به درگاه مهتاب

    در اون درگه عشق چه محتاج نشستم / تو هر شام مهتاب به يادت شکستم

    تو از اين شکستن خبر داري يا نه؟!! /هنوز شور عشقو به سر داري يا نه؟؟؟

    هنوزم تو شبهات اگه ماهو داري / من اون ماهو دادم به تو يادگاري

    حالا اينو داشته باش تا بعد . . .

    + بهار 
    تو باز قاط زدي نه ؟
    + خاك انداز 

    ببينم دعاهات در مورد امتحانو اين چيزا هم به همين خوبي مي گيره ديگه نه؟ بليط و هتل از من دعا از تو! خبرت مي كنم...

    + بهار 

    زهره !!!!!!!!!!! الان ديگه رسما مي گريم . دوباره كامي قاط زد خفن !!!!!!!!!!! دوباره ويندوز رفت . مرده شور اين سيستم رو ببرن . حالا بيمارستانم . نميخوام . ولي خدائيش زهره چه غذائي شد !!! خودم كيف كردم . به آمانج گفتم : كسي نطق بكشه حرف بزنه بيرونش مي كنم !! اون بدبختم صداش در نيومد ولي خيلي باحال بود . همه دوست داشتند . بابام اميدوار شد بيچاره . بله ديگه فلفل نبين چه ريزه بشكن ببين چه تيزه . بلللللللللللهههه خانم !!!!!!!!!

    دعا كن كامي درست شه و الا كلا بي خيال نت خواهم شد !!!!!