سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*نطق پیش از دستور:
ممنونم از همه دوستان بخاطر تبریکات صمیمانه و تبریک میگم روز مادرُ به همه مادرای گل...

...وبعد...

همزمان با همین ایام وبلاگ نویسی ما و حدود 6 سال پیش (سال 82-83) یه عمو داشتیم که زنجیربافش خوب بود! این عمو زنجیر باف فروردین 83 با ما و وبلاگش خداحافظی کرد و رفت که به امرخطیر سربازی (بخوانین مقدس) بپردازد...
این رفتن همان و نبودنش همان! (چه جمله ای شد!!) خلاصه نبوووووووووووووووووووووود تا چندی پیش که یهویی سر و کله ش پیدا شد و یه pm به ما و اول نشناختیم و بعد شناختیم و اِ و اینا و به جای عمو هم شد داداشی ... و اتفاقآ این حضور دلیلی شد بر به وقوع پیوستن یا به عبارتی "دقیقه 90 ، گل ِ خالی و گل نشدن!" و
کاشف به عمل اومد که چندی بعد از سربازی ، زن گرفته و همون چندی قبل از این ارتباط ، یه کوچولوی ِ ناز ِ گوگولی هم به جمعشون اضافه شده...
و حالا بهانه ی این پست...

 


شنبه 15 خرداد (قیااااااااااام کنید!) مصادف هست بااااااااااا تولد یکسالگی شمــــــــــــــیم خاله

تولد شمیم خاله مباررررررررک
وقتی می گم کوچولوی ِ ناز ِ گوگولی که بیخود نمی گم!
ببینیدش



اینم کیک و تبریک خاله...

 

 

پ.ن 1 : با توجه به تموم شدن شارژ ای‌دی‌اس‌ال جان در روز شنبه و نیز شروع شدن ِ امتحانات در روز یکشنبه و ایضآ وجود یک عدد زهره تنبل (خودتی!) که هیچی درس نخونده ،‌به هر شکلی بود خواستم این پست و یه کار ِ دیگه (!) تا امشب ( خب به من چه؟!..من شب شروع کردم! خودش حالا صبح شد خب!! ) انجام بشه...می شد تاریخ ارسالُ بذارم برای شنبه ولی دلم خواست هروقت تموم شد ،‌همونوقت بفرستم...

پ.ن 2 :
دلم می خواست بهتر از اینا شه داداشی ولی هول هولی شد...ببخشید دیگه...

پ.ن 3 :
چندروزیه ساعات خواب و بیداریم کاملآ برعکس شده!...6صبح تا 6عصر خواب / 6عصر تا 6صبح بیدار !...باید تا روز امتحان درستش کنم!

 *چندساعت بعد نوشت!
قرار بود پ.ن 4 باشه...اما اونموقع کامی هنگید و کم کم داشت دود از کله‌ش بلند می شد!
خلاصه این که بازم حرف داشتم واسه گفتن ولی هم خسته‌م و هم‌تر (یعنی مهمتر از اون) به شدت کاری که می خوام بکنم نمی شه و من الآن یک زهره‌ی در گِـــل مانده می باشم که دنبال راهی‌م برای شدنش!...خب به من چه که سقف اونجا 25مگابایت ِ‌و فشرده شده این کار شده 27و نیم تا؟!؟!
حالا یه کاریش می کنیم بالاخره...کار واسه ما نشد نداره!

 

* بعد ازظهر نوشت:
مگه میشه با وجود دوستانی مشکل گشا ، کاری حل نشده بمونه؟؟؟...مرسی :)‌

 

پس فعلآ
و عجالتآ خوشتون باشه
تا بعد از امتحانات...

 

 


نوشته شده در جمعه 89/3/14ساعت 7:11 صبح توسط زهره نظرات ( ) |


Design By : Pichak