ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام. ( اي بابا كوتاه بيا ديگه!!!!! با شما نيستم، سلامو مي گم!!)
اولِ اول: تبريك تبريك.... با مقنعه زياد ميونه ي خوبي ندارم، روسري يا شال بود مي گفتم بده نوبتي سرمون كنيم... و
و مي خواستم بگم بيار ببينم تو كوله بار زندگي چيه كه با خوندن سطر بعدش از رو رفتم.... آخ، زهره، زهره اگه بدوني گاهي كه خدا نخواسته و صلاح ندونسته، خواستن بند كفش كه هيچي، يه قدم نه يه نفس چقدر سخت شده برام!!!
تو رو خدا مواظب خودت باش... فوقش يه تاخيره ديگه، نه؟؟!!
ميدوني كه ميدونم رنگارو... ولي خوب.. از دير باز سبز و صورتي مي ديدمت.. ( قبل از دونستن جواباها!!!) حالا هم كه جوابا رو مي دونم و دارم فكر مي كنم مي بينم يه متن سفيدي كه صورتي رنگش كردن و روش جوونه هاي خوشگل سبز هم گذاشتن..
دو نفر ديگه رو هم كه احتمالا خوندي كه چطوري مي بينم... خودم كه شد كمي تا قسمتي شيطون و كمي تا قسمتي دوست داشتني... (خوبه بازم جاي اميدواري هست!)