• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : گل آفتاب گردون...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 21 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    آفتابگردان اين را گفت و خاموش شد. گفت و گوي من و آفتابگردان ناتمام ماند. زيرا كه او در آفتاب غرق شده بود.

    گل آفتابگردان

    آفتابگردان گفت: روزي كه آفتابگردان به آفتاب پيوندد ديگر آفتابگرداني نخواهد ماند و روزي كه توبه خدا برسي. ديگر ((تويي)) نمي ماند و گفت من فاصله هايم را با نور پر مي كنم. تو فاصله ها را چگونه پر مي كني؟

    دلخوشي آفتابگردان تنها آفتاب است. آفتابگردان با آفتاب آميخته است و انسان با خدا بدون آفتاب آفتابگردان مي ميرد بدون خدا انسان.

    آفتابگردان راهش را بلد است و كارش را مي داند. او جز دوست داشتن آفتاب و فهميدن خورشيد كاري ندارد. او همه زندگيش را وقف نور مي كند. در نور به دنيا مي آيد و در نور مي ميرد نـــــــــور مي خورد و نور مي زايد.

    aftabgardan.jpg

    اينها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشايش مي كردم كه خورشيد كوچكي بود در زمين كه هر گلبرگش شعله اي بود و دايره اي داغ در دلش مي سوخت .
    آفتابگردان به من گفت: وقتي دهقان بذر آفتابگردان را مي كارد مطمئن است كه او خورشيد را پيدا خواهد كرد. آفتابگردان هيچ وقت چيزي را با خورشيد اشتباه نمي گيرد. اما انسان همه چيز را با خدا اشتباه مي گيرد.

    aftabgardan1.jpg

    گل آفتابگردان روبه نور مي چرخد و آدمي رو به خدا ما همه آفتابگردانيم اگر آفتابگردان به خاك خيره شود و به تيرگي ديگر آفتابگران نيست آفتابگردان كاشف معدن صبح است و با سياهي نسبت ندارد.

     <      1   2