• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : اندر احوالات من و راه دانشگاه!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يعني چي حسش نيس؟

    عيد ميخواي به روز كني؟ لابد در مورد آجيلُ شيريني ميخواي بنويسي؟

    پاسخ

    آخه مگه نشنيدي از هرچه بگذريم سخن دوست (بخون خوردني!) خوش تر است!:))

    سلام زهره

    ممنون كه براي پدربزرگم فاتحه خوندي. منم براي پدربزگ هات فاتحه مي خونم.

    آهنگت نمياد چرا؟

    پاسخ

    پخش ميشه که!

    خوب بهترين و عاقلانه ترين همون راهيه که استرس کمتري داره ... تو سعي کن ننه جون نيم ساعت قبل از شروع کلاس برسي و يه چيپس رو هم کامل نوشجان کني تا کلاست شروع شه ...

    سال نو بر تو مبارک ... انشالله که امسال هميشه به موقه برسي به دانشگاه ، و تا خير .. هرگززززززززز

    سلام زهره
    خوبي؟

    بهر حال گاهي اوقات ابر و ماه و خورشيد و فلك و بقيه بروبچز دست به دست هم ميدن تا اينجوري بشه و هنوز علما راه حلي پيدا نكردن در اين مورد!!!
    البته كمي كه با تجربه تر بشي مثل حاجيت !! حل ميشه خودش. البته مثبت بودن سركار خانم جهت رسيدن درست سروقت به كلاس مزيد (درسته؟) بر علت است. !!!

    در ضمن تفلد دايي هم مبارك
    بقول شاعر : دايي چتر آشنايي!

    سلام

    در مورده ساعت بايد بگم تو 1.45 مونده به كلاس حركت كني بهتره.

    تولد آقا ايمان هم مبارك.

    + مونيكا 

    سلام زهره جان اين آخر سالي مواظب خودت باش . راستي زهره جون اين

    آهنگ وبلاگت خيلي قشنگه چطور ميتونم بگيرمش خواهشا سريع

    راهنماييم كن گلم

    سلام زهره جون.

    عزيزم من دوباره برميگردم.

    مطمئن باش.

    در ضمن الان نتونستم كامل وبلاگتو بخونم.

    بعدا سر فرصت ميخونمش.

    روز خوش.

    باباي.

    سلام

    بابا من نگفتم كه اونجا يادت كردم كه. من گفتم به اون علت ديگه همش به يادت بودم. تو چرا اشتباه برداشت كردي؟

    اصلا نه مي‏خواد كامنت را تغيير بدي و نه هم عموميش كني. اينجوري بهتره.

    البته ببخشيدا. تقصير خودته كه ديگه اين آرزوها رابراي كسي نكني!!!

    پاسخ

    حالا چرا ميزني؟!!...اينم عمومي شد P-:
    اي خدا......... اي خدا امشب چه گريه ها دارم...امشب کودک يتيمي را ديدم که بر شيشه ي بخار گرفته ايي نوشت بابا آب داد...در دل آن کودک چه مي گذرد.بابا.....اي کاش هيچ وقت بابا آب نميداد تا کودکش آن لحظه را در خاطرش داشته باشد...اي خدا امشب اشکم چه قشنگه..امشب مي خوام با قطره هاي اشکم بنويسم اي کاش بابا آب نمي داد...

    سلام زهره

    حالا مگه هميشه بايد سر وقت برسي كلاس. من تو دوره دانشج.يي حال مي كردم هميشه يك ربع ديرتر ميومدم كلاس. بعضي استادها هم پررو بودند راهم نمي دادن

    بابات تبريكاتت مرسي. مديران هم روز ندارند. دلت آب.:دي

    حالا فهميدم چرا اون سريالُ خيلي دوست داري

    درست حدس زدم؟

    پاسخ

    آره خوب D:

    سلام زهره خانم

    خوبي؟

    خوشي؟

    بعضي ها ميگن همه ي اينا بستگي به نگرشت داره

    روزي كه ديرت شده نگران اين هستي كه تاكسي دير بياد اتوبوس كند بره و...

    و همون ميشه

    ميگن اگه ايمان داشته باشي كه ميرسي ، ميرسي

    ميگن وقتي يه چيزي رُ واقعا بخواي زمين آسمان و موجودات دست به دست هم ميدن كه به هدفت برسي....

    و اگه شك داشته باشي به به دست آوردنش ، بعيده به دستش بياري...

    كم كم داره بي ربط ميشه حرفام

    پس تا بعد

    پاسخ

    بابا فلسفه!

    سلامي دوباره

    آخه من که مي دونم اون کامنت را عموميش نمي کني. به خاطر همين يکي ديگه نوشتم. بايد خدمتتون عرض کنم که اين يک امر عاديه و تازه مونده تا ديرت شده باشه و علاوه بر همه اين ها تو راه تصادف شده باشه و به کلاست نرسي!!! اينها از حکمت هاي خداست تا به ما دانشجويان بفهماند زياد رو ساعتمون حساب نکنيم!!!

    راستي تو مشهد به يادت بودم. چون اون دعاي نامردي که در حقم کردي يه بار داشت مستجاب ميشد[تازه کجا؟ تو اون دستشويي کلاس بالاهاش که در و راه پله برقي داره!!!] و من تا آخرين روز هر موقع دستم مي رفت طرف موبايلم به يادت بودم. تهديد:(از حالا تا هر موقع ،اگه اتفاقي براي گوشي من بيفته مي دونم باهات چيکار کنم.)