خوب منم مدتيه به قول خودم آلزايمر گرفتم!
نمي دونم علتش چيه؟
فک کنم درگيري ذهني دليلش باشه
مال من خيلي شديده مثلا يه چيزي دستمه مي ذارم يه جايي بعد چند دقيقه يادم مي ره!!!!!!!! خيلي افتضاحه نه؟
اون سفرتونم يادمه چه زود يه سال گذشت! ولي يادم نبود تو عيد بوده
خوش باشي زهره جونم.
به اميد ديدار ...
سلام زهره جون
من پس چي بگم؟
زهره جون تو همون دو کلمه اي هم که دعا مي کني منو يادت باشه به خدا خيلي گيرم خيلي دعام کن زهره خيلي
عيدت مبارک!
سلام زهره عزيز
زياد غصه نخور فقط تو اينطوري نيستي
منم امسال اصلا حس و حال خوبي براس دعا و مناجات نيستم.مخصوصا اين اواخر....يعني اصلا زبونم به دعا نمي چرخه....
نمي دونم چرا ولي من فکر کنم يه جور نااميدي اومده سراغم.
ديشب که آخرين شب بود اصلا نتونستم هيچ دعايي بخونم.تازه سحرم خواب موندم.نماز صبحم نخوندم.
خلاصه اين که همون دو کلمه دعايي که مي کني منو هم يادت باشه :دي
در هر حالتي مي توني با خدا حرف بزني.
من دو روزه نمي تونم بلاگفارو باز کنم.نم يدونم مشکل از من هست يا همه اين مشکل رو دارن.فقط وبلاگ تو باز شد که بلاگفايي نيستي
پيشاپيش عيدت مبارک