ســــــلام عزيزم نماز روزه هات قبول باشه .. بالاخره بعد دو روز تلاش بي وقفه(!) وبت برام باز شد اعصاب نذاشته بود برام خلاصه!!

البت اعصاب نداشتن ما جرياني ديگه داره اونم مربوط به آخرين روزهاي عمر دولت فخيمه خدمتگزاره که هنوز و با وجودي که سه چهار روز از ماه جديد ميگذره حقوقي بهمون ندادن!اينکه کلا انرژي هيچ کاري رو ندارم ..

ما هنوز خونه پدرشوهر نرفتيم يعني رفتم ها ولي به اون شکل که قبلا برات گفتم!حالا انشالله از امروز که نوبت مادرشوهرم براي مراقبت از باباشون تموم ميشه ما هم ميرسيم خدمتشون!هنوز خونه اقوام شوهر نرفيتم افطاري و فقط فاميل ما بودن منم همه سعيم رو کردم که حواسم به همسرم باشه يه وقت بد نگذره بهش .. البته اگه شوهرم نتونه خونه اقوامش بياد افطاري من نميرم!!چون واقعا معذبم و تنها وقتي که هست قوت قلب دارم اما اگه نتونه خونه فاميل ما بياد خب من ميرم!به نمايندگي از هردوتامون!ديگه اينکه امسال همگي خيلي تحويلمون ميگيرن و ديگه رسما مثل اين زن و شوهراي بزرگ(!!)با ما برخورد ميکنن بعد هي ما هم خوشحال ميشويم

تولد شوهر خواهرت هم مبارک باشه .. بله خب "وقتي" ها فقط مربوط به آقاهامون نيست که محبت و توجه خانواده هاشون هم خيلي مهمه ما هم همچين مادرشوهري داريم ها!ولي متاسفانه خواسته هاي ما از ايشون هميشه ماديه نه معنوي!شيکمو هم خودتيالانم بايد برم فکر کنم براي افطاري فردا يا پس فردا هوس چه چيزي کردم