وبلاگ :
گل سرخ
يادداشت :
من ... عصبانيم...!
نظرات :
0
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
درددل
واي زهره با اين همه عصبانيت چه خوب شد امروز نيومدي خونه مونا والا منو درسته قورت مي دادي !!!!!!! چه خبرته بابا انگار آسمون به زمين اومده همه چي حل ميشه يه کم تحمل کن بابا . راستي هر موقع ساعت 12 شب خواستي پارک مديوني دنبال من نياي اينقده دلم يه پارک دونفره با تو ميخاد . يادته چقدر مي رفتيم کوه صفه ؟؟ چقدر حال مي داد نه ؟؟؟؟ حالا ديگه هر جا خواستيم بريم وانيا هم هست البته من که مي دوني نمي تونم بچه بغل کنم در نتيجه دست خودت رو مي بوسه !!!!! شوخي کردم پاشو بيا اينجا يه کم حرف بزنيم امروز که نيومدي از بس مي خوابي واااااااااااي نمي دونم تو زخم بستر نمي گيري ؟؟؟؟؟؟ بيا تا عکسا رو هم نشونت بدم انگار قشنگ شدن .....
پاسخ
اين عصبانيت كه براي سه شنبه هفته پيش بود مادر!..امروزم اينقده خوابم ميومد كه نگو...شب جمعه ساعت 4خوابيدم تا 6 و بعدش رفتيم بيرون و اينا...//..خب منم خيلي دلم تنگ شده واسه گشت و گذار دوتايي كه وانيا هم باشه و بشه سه تايي..بعد مثلآ آقا بابك هم اجازه ميده تو ساعت 12شب بياي پارك..اونم با وانيا؟!!!!!!!!!..// ميخواستم اگه شد فردا بيام كه مهناز مياد ماشينو ميخواد.......... كلآ دلم تنگولبده برات مخصوصآ واسه وانيا