چه عسک نازيه دوسش دارم ولي ديگه هيچ وقت پرنده نميگيرم چند يکي از اقوام قناري بهم داد يه روز که رفتيم بيرون يادم رفت قفسشو ببرم داخل گربه بهش حمله کرد بالشو کنده بود از خونريزي مرده بود
يه جفت مرغ عسق هم باز بهم هديه دادن بردمشون تو حياط مامان درشو باز کرد اب و دون بهش بده که يکيش در رفت جفتشم ازادش کرديم رفت
بد نباشه زهره جون انشاالله که به حق اين شباي عزيز همه بيماران شفا بگيرن از جمله مادر عزيزت