نيستم که زهره جان دلم تنگ شده براي حرف زدن و وراجي کردن
فعلا عزاداريت قبول و التماس دعا و اينا ....
و مخصوصا دعا کن که فردا امتحان (بعدا ميگم چه امتحاني) رو با نمره بالاي 18 قبول بشم که اگر زير 18 بشه بايد دوباره بخونم و امتحان بدم.
فعلا...........
سلام زهره
حالت خوبه؟
مرسي که سالروز ازدواجم را تبريک گفتي. ايشالله نوبت شما .
ميدونم يادم بودي. از آرزوهاي قشنگت هم ممنونم.
سلام زهره اي!
منم آهنگمو دوست داشتم! الان گفتي دوباره گوشش دادم!
شنيدي ميگن شوهر بي تا نميزاره بياد نت!!!
ما با مردم چي کار داريم! ايششششش!!
من کي ازدباج کرده بودم!!!
سلاااااااام خوبي؟چه خبرا؟خوش ميگذره؟آب و هوا اونجا چه جورياست؟اين جا برفه...
4شنبه بعد کلي بريم نريم،بلاخره تصميم بر اين شد که بعد نماز صبح 5شنبه بريم شمال...جات خالي رفتيم و بازم جات بيش تر خالي همه چي خوب بود...جمعه ساعت ساعت 2حرکت کرديم،اما مرديم تو راه،هراز بسته بود،همه از جاده دماوند داشتن برميگشتن،از شيرگاه تاگدوکم برف ميومد،از بس شلوغ بود کلا همه ماشينا وايساده بودن...يه سري آدم بي فرهنگ لايني که واسه روبه رو بودم بستن،ديگه نه از اونور ماشين مي تونست رد بشه نه اين ور و چون هيچ پليسيم نبود ما اونجا گرفتار شديمفک کن کم تر از 50 کيلومترو تو 6ساعت اومديم...حالا بماند که واسه يافتن سرويس بهداشتي که اونم يافت نشد و ما مرديم چه ها که نکشيديم...تا برسيم خونه 12 شب شد.صبحم با هزار بدبختي خودمو تا دانشگاه کشوندم...
انگار زياد حرف زدمشبت قشنگ
gahi baazi chizaa inghad zajr avare ke hale adam be ham mikhore benevise
chi begam khale
سلام ...
دل منم خيلي تنگوليده واسه ت ...
رسما از وقتي رفتم دانشگاه وقت سر خاروندن هم نمونده برام ... بدوني چه بدو بدوييه ... ببخش نيستم ...
بوووووس
ازدواج بيتا را صميمانه تبريک ميگم. خيلي ناراحت شدم که زودتر متوجه نشدم. اينم از نتايج کم سر زدن به بچه هاست.
خب همه مي دونن من تنهايي سفر نمي رم. وقتي از افعلا مفرد استفاده مي کنم بدون نفر دومي هم وجود داره .