• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : ماجراي من و يک sms !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ياسي 

    ممنونم از احوال پرسيت.آره گچ دست بابک و ميله توي دستش رو در آورديم.ولي اينقدر درد کشيد براي در آوردن ميله که واقعا حالش خراب شد.اما با همه اينها از امروز دوباره رانندگي مي کنه...کلا اين بشر پوستش ضخيمه!!!

    موفق و سلامت و شادکام باشي

    پاسخ

    خب خدا رو شكر...// آخي!‏من فكر ميكردم واسه در آوردن ميله ها بي هوش ميكنن..خيلي وحشتناكه كه اينجوري؟!// بهرحال ايشالا كه به زودي بهبودي كامل حاصل شود.../ ممنون كه زودي اومدي و بوووووووووووووووووس