سلام بر زهره ي عزيز مرسي که يادمي ...چقدر دلم ميخواد بيام اما اين روزا بد جور در گير پرونده ها شدم ... متاسفانه پرونده براي اصفهان فعلا ندارم اگه پيشنهاد بشه با اشتياق به خاطر ديدنت قبول ميکنم .
آخر اين هفته بايد برم يه شهر ديگه.
چرا شما نمياي؟
چقدر دلم ميخواد يه روز من و شما و زينت و پونه ي عزيز همديگر و ملاقات کنيم ...دلم هواي يه جمع دوستانه وبلاگي کرده.
در اولين فرصت بهت زنگ ميزنم.
زهرههههههههههه
اين چندروز اخر تابستونو يه جوري کن بيا اينجا يه روز بمون بعد بريم تهران! دلم گرفت ... پوسيد از بس هيچ جا نرفتم ...
ماماااااااااااااااااااااااااان
سلام صبح به خير اتفاقه ديگه پيش مياد اشکاليم نداره.خودتو اذيت نکن. فعلا باي
سلام بر زهره ي عزيزم
خوبي؟
بي خيال...گاهي اتفاقات انقدر که به نظر ما بزرگ ميان بزرگ نيستن ..مثل وقتي دندونت رو ميکشي و با زبونت جاي خاليش و حس ميکني... برات به اندازه ي يه حفره ي عظيمه اما اندازه ي اون شايد از يه عدس هم کوچکتر باشه...
عزيز دلم ...آرزو ميکنم بهترين تصميم و گرفته باشي...اگر چه گاهي خيلي سخته.
وقتي نيستي.......وقتي نيستي نه هستهاي ما چونان كه بايدند،نه بايدهامثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض ميخوانمعمري است لبخندهاي لاغر خود را در دل ذخيره ميكنم
براي روز مبادا........اما در صفحه هاي تقويم روزي به نام روز مبادا نيست
آن روز هرچه باشد،روزي شبيه ديروز،روزي شبيه فردا،روزي درست مثل همين روزهاي ماست.اما كسي چه ميداند،شايد امروز نيز روز مبادا باشد.وقتي نيستي،نه هستهاي ما چونان كه بايدند،نه بايدهاهر روز بي تاب، روز مباداست.آيينهها در چشم ما چه جاذبهاي دارند...آيينهها كه دعوت ديدارند.......ديدارهاي كوتاه از پشت هفت ديوار ....
ديوارهاي صاف،ديوارهاي شيشهاي شفاف،ديوارهاي تو،ديوارهاي من،ديوارهاي فاصله بسيارند.
آه.......ديوارهاي تو همه آيينهاند،آيينههاي من همه ديوارند.[گل]سلام م م م م م م م [قلب]
گفتم کله صبحي بيآم و يه سلامي بدم و برم . آدينه تان سبز و در پناه مولا سالم و سرخوش باشي .يا علي مدد[گل]
سلام زهره جونم..چيطوري؟ خوفي؟
زهره جون بازم دعا کن بتونم يه روز بزنم به سيم آخر و پاشم بيام اصفهان...ديگه يه جورايي داغ کردم از زمونه ! يعني پاک افتادم به روغن سوزي
ولي بازم بايد دعا کرد! چون اومدن و نيومدن من مث تعارف ميمونه...بگير نگير داره
اگه مشکلي پيش نياد حتما ميام...به راضيه و فرحناز سلام برسووون
بوس بوس بوس
سلام مجدد
چيزي نشد که ... خيليا نخوندن ... تازه شم از يه لحاظ هايي خوب بوده شايد که عمومي شده! زهره بزطگش نکن واسه خودت ... اينهمه فکر و خيال ديگه اينو بيخيال(چشمک)
تو رايزني هات چله دار ميشن نه؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام زهره جونمممممممممم
اي جانم چي شد؟دسته گل به آب دادي
خب حالا غصه خوردن نداره که.به قول اين دوستمون به فال نيک بگير.برو خداروشکر کن که مهدي سنتوري نبوده و نخونده
البته از کم شانسي م هم نشد بخونم.اي بابا چطور من نيومدم اينجا آخه.چه فرصتي رو از دست دادم.
خلاصه اين که گلم اصلا مهم نيست.فقط بيا بهم بگو که آخرش چي شد.هنوز هم ما منتظريمها.
برات آرزوي بهترين هارو دارم.مراقب خودت باش.بيخود عصباني نباش.به قول خودت هميشه و هميشه چي؟؟ : " خوشت باشه"
سلام زهره جون
واي که مردم از خنده خيلي معذرت ميخوام ولي خندم گرفته ديگه!
اين پست من دقيقا برعکس مال تو شده اشتباهي ثبت موقت زده بودم
عيب نداره حالا ما که پست نزديم واست
زهره جونم واسه اين چيزاي الکي و پيش پا افتاده اينقدر خودتو اذيت و عصباني نکن حالا يه چيزي نوشتي يه عده هم خوندن بيخيال بابا
منم فک کنم واسه اون کامنت علامت مخصوصم رو نذاشته بودم
بيخيال عزيزم بوس بوس
سلام ...
ميشه ديگه خواهر من ... حرص خوردن نداره که!
اتفاقا من ديشب با گوشي چک کردم تعجب کردم چرا همه چيو نوشتيااااااااااااا ... بي خيال ... خاطره خوبي ميشه! بذار زمان بش بخوره(چشمک)
بوووووس