سلام زهره جان..ممنون که آمدي وبلاگم وباهام همدردي کردي..
اميدوارم موفق وشاد باشي..
آقاتوووووووووون!
چرا اين برداشتو ميکنن؟! برداشتا از نوشته هاي من کم بود بيا تو هم به شکل رسمي قاطي شدي ديگه!!(چشمک)
سلام دوستم
خوبي؟؟؟ چرا ناراحتي؟؟؟ آقاتون ناراحتت کرده؟؟؟ چرا خوب توضيح نمي دي که چي شده؟؟؟
بيادتيم.
در ضمن وبلاگت الان باز شد
سلام
روزتون هم مبارک باشد!( با کسره براي شين بخوانيد!)با« ليميرا و لوح تقدير» بروزم[گل]
سلام ...
اونوقت چرا مجيد ميگه .بلاگت براش بازنميشه؟!(اين دوتا يکي ن فقط دستش بالا پايين شده:دي)
برا من که راحت باز شد!
زهره انقده دلم برات تنگ شده! تازه کلي هم باز امروز به هم ريختم! انقدر دلتنگ شدم که به مردن هم راضي شدم!
هييييييي!
واي خداي من ارسال شد....زهره اينجا کامنت دادن با اعمال شاقه انجام ميشه انگار آره؟!!!
از اين شکلکها خوشم اومد.چقدر دير باز ميشن اينا؟!!!
سلام زهره خانم جان
اول از همه مرسي که وقتي نيستم يادمي....بوس(تا اين صفحه شکلکهات برام باز بشه کلي وقت مي گيره)
توي اين ماه واقعا وقت کم آرودم.اين دو سه روز اخير هم سرما خوردم که اتفاقا سرماخوردگي باعث تو خونه موندن و وقت آژاد شد براي نت اومدن شد.يعني الان همه دوستان خوشحال باشن از بيماري من! :دي
اين همه وقت گذشته چرا آپ نميکني؟!!!
از ديشب تا حالا نم يدوني چندهزار بار من سعي کردم وبلاگت و کامنت دونيتو باز کنم و نشد.ديشب وبلاگت در نهايت باز شد اما کامنت دوني تا لحظه آخر با من لج کرد.منم بهش گفتم شکايتشو به صاحبش مي برم.الانم اومدم بهت گفتم که بدوني:دي
الان که تبليغات پارسي بلاگ رو ديدم بهش گفتم:"برو بابا بازم صد رحمت به بلاگفاي خودمون. :دي"
الانم صفحه کامنت دونيت کامل باز نميشه و من باز هم مجبورم کامنتي رو که برات نوشتنم رو سيو کنم تا براي دفعه بعد که ميام ببينم دست از لجبازي با من برميداره.يا نه؟خداييش اينقدر ميزبان بيرحم نديده بودمL
نمي دونم اين چندمين باره که ميام و اين کامنت سيو شده رو ميارم که برات بفرستم.اما واقعا از دست اين کامنت دونيت عصباني هستم.واي به حالش اگه اين بار هم باز نشه و بازي در بياره.باورم نميشه که باز شد الان.
درمونده ام! درمونده از اين که قدرت ندارم کاري بکنم و کاري از دستم برات برنمياد:(
اينجور وقتا خيلي از خودم بدم مياد. فقط دلم مي خواد اينو بدوني که وقتي يکي پيمان دوستي با يکي مي بنده، همه جوره طرفو قبول داره. توي شادي و خوشحالياش سهيمه، غم و غصه هاشم به دوش مي کشه. غصه هاي دلتو باهام تقسيم کن . اين کمترين کاريه که مي تونم بکنم. بدون که يه گوشه ي اين دنيا يکي هست که دلش بخواد روزاي قشنگ و شاد قبلت تکرار بشن و دوباره اون پستاي پر از شکلک خنده بيان توي وبلاگت.
اگر قابل باشم، برات دعا مي کنم خانومي
حتي اگه صبرت توي اين دنيا به دردت نخوره، اون دنيا برات يه چراغ پرنور مي شه. اينو بهت قول مي دم.
خدا کنه اين دوستت ازدواج کنه.من دلم يه پست پر از عروسي مي خواد:)
يه خاطره بنويس، يا يه سفرنامه يا چه مي دونم يه چيزي راجع به يه جشن تولد...دلمون پکيد به خدا(شکلک گريه ي شديد)
کجاست اون زهره که هر وقت خسته مي شديم از اين زندگي بي خاصيت، مي اومديم وبشو مي خونديم؟:((