هه هه هه!!!از كجا فهميدي كجا بودي؟:دي
ميگما فهميدي ديگه برا چي خيلي خنديديم؟ برا همون قپي من!! البته نگو چي بود ولي حتما بعذا برا بهار تعريف كن! خودم كه ميخونمش كه ولو ميشم!
همه چي عين خواب شيرين بود! سريع و خاطره انگيز!
تو چطوري با كم خدمتيا! رفتي به مامان ميگم خيل يدلم براش تنگ شده! خيلي خوووووووبه! بعد مامانم ميگفا آرررررررره! كيف كرده بودن از همه خوبيات! و اينكه شبيه مني! هيييييي! چه زود گذشت!
بوووووس
اگه گفتي درست همين لحظه كوشي؟ نه بگم كوشي؟
كاش تموم نميشد امروز!كاش تموم نشه! هووم! خوووش ميگذره يه عالمه!جاي بعضيا خااااااالي! شايدم خال خالي!!
ممنوووووون كه هستي! ممنووووووووووون
واي که چه عطر دل انگيزي
و گناه ...
...
پنجره اي به گندم زار به روز شد
سلام زهره
حالت خوبه؟
شرمنده اون پست ترو ياد خاطرات تلخ انداخت. خدا همه مريضها را شفا بده . ايشالله هرچي خدا صلاح ميدونه و به كام توست همون بشه.
سلام ...
ببخشيد باز شارژ ندارم! من منتظرما! خبرم كن هرچي شد! انشاالله كه طلبيده ميشي و مياي!
مواظب خودتم باش!بوووووووس
سال نو مبارك زهره جان ...
اميدوارم كه سال جديد سال خيلي خوبي باشه برات ... همراه با سلامتي براي خودت و همه اعضاي خانواده ... پر از شادي و خوشي و موفقيت ...
امشب نبودي؟ چرا آ نميكني خب!!
من آپ كردم! بدو بيا بخون!
زهره بدجور دارم قاطي ميكنم!! نميدونم چي ميشه آخرش
سلام زهره جون
كلا قشنگ مي نويسي ديگه چي بگم ...؟
زياد وقت نداشتم همه ي پست هاي قشنگت رو با دقت بخونم ... انشاءالله سر فرصت
از اينكه به وبلاگم سر زدي ممنونم . مخصوصا از اون كامنت هاي ناز و قشنگت
دوباره وبلاگ رو به روز كردم دوست داشتي خوشحال ميشم بخوني
سلام
با " ناصرالدين قليان شاه!" بروزم
سلام.
سال نو مبارك...
ايشالله كه تعطيلات يزدبهتون خوشبگذره.چه جالب ژسامسال سال پلنگ هست و ميگن سال ببر!!مرسي ازاين كه اين موضوع رو نوشتيد...