سلام.........زهره عضو سايتي كه معرفي كردم شدي؟؟؟؟ نگي بعدا چرا نگفتييييييي//////////

چه فايده!! ما که هر چي مينويسيم پاک ميشه

زهره اينكه داره ميخونه علي لهراسبيه؟ چطور من اينو نشنيدم؟ عجيييييييييبه! زهره دلم گرفته تنگه!!! راستي ... يادت باشه سرفرصت اين راستيو بگم!

ممنون كه آمديد و بهتون خوش آمد ميگم و اميدوارم كه اين آشنايي پايدار باشه . من هم طبق رسمي كه دارم تو وبلاگم برتون پاسخي گذاشتم . خوشبختم از اشنايي اتان. يا علي.

سلام زهره خانم . شعر عاشقانه ي فوق العاده اي بود . اينو از سر تعارف نگفتم . از جوابتون به آدمايي كه اومده بودن تو وبلاگ استاد حسين زمان و توهين كرده بودن به استاد خيلي خوشم اومد . همونچا كه گفته بوديد خودتي واقعا با حالي كه خيلي ناراحت بودم ولي با اين جواب شما احساس راحتي كردم .. ممنونم .. ما هم شعر مي گيم البته نه مثل شما . يكي شو تو وبلاگم زدم و راستي كار حرفه اي داريد ؟ كتابي ؟ يا همكاري با خواننده اي؟ يا علي....

بعضي وقتا همه ي آرزوي آدم اين مي شه که خوابش تعبير بشه...اونجوي که دلش مي خواد...اونجوري که بايد باشه...اونجوي که هميشه منتظرشه...

قشنگ بود. خيلي خيلي خيلي قشنگ بود

من الان چي بايد بگم . . .

سلام عليكم ... احوال شما؟

والا نميدونم چرا اين سرگيجه رو دارم فقط اينكه بخاطرش نميتونم زياد بشينم پاي كامي!

دانشگاه جان هم هنوز كلاسا برگزار نشده مونده برا فردا! 8صبح! ببينيم چه شود! فقط خدا كنه زود با بچه ها گرم بگيرم! غريبي از همه چي بدتره!

تو چطوريايي؟