سلام عرض شد!
بله سفري بس خاطره انگيز بود بخصوص با حضور من! نه؟!!
من به بهار هشدار داده بودم نذاره من و تو همكلام شيم وگرنه بهار فرت!!!
راستي ميخواي باقي ماجرا رو من تعريف كنم؟ تازه چرا نگفتي شام چي بود؟! چيمي چانكا هم نداشتن!!!!
بهار 5هزااااااااار تومن ميخواستي چيكار؟ اسرافه خب!!!
وااااااااي زهره اگه منم همسفر بهار شم بعد اصولا از تو خوش خوابترم تصور كن قيافه بهارو!! كلا بايد همه وعده هاي غذاييو تنها ميخورد!!!
خب زيبارت قبول! بله مثل اينكه توپولف ها حواسشون نبوده خوب رفتن واومدن! خلاصه كه آخيش كه سفرتون به سلامت شد! دلمون شده بود ظرف سركه!
خوبه بهار خوابت مياد تازه نظر قطعي هم نميتوني بدي!زهره خدا به دادت برسه!!!
بهار تقصير خودته! گفتم من و زهره با هم يه جا باشيم احتمال آتيش سوزي زياده!
فهلا هم همينا!چون تا كامل نشه منم نميتونم نظر قطعي بدم